چکیده:
سنایی را برخی، ازمخالفان زنان قلمداد نموده اند،در حالی که این عارف بزرگ بر اساس مبانی عرفانی در مراتب معنوی تفاوتی بین زن و مرد قائل نبوده است . در عرفان اسلامی همواره زنان منبع محبت بوده به بالاترین مقام های عرفانی رسیده اند.در آثار سنایی نیز دو نوع گفته دربارة زنان مشاهده می شود،یکی با دیدگاهی مثبت که سیر و سلوک و حکمت را به آنان نسبت می دهد و دیگری با دیدگاهی منفی،که جنس زن موردنظر نبوده. چون در آن عصر زن های متعدد را از تجمل های زندگی می دانستند او درمقام نفی تجمل مطالبی گفته ویا برای ارتباط باعوام از حکایات مرسوم بهره برده است. با مطالعة دیدگاه او نسبت به حضرت زهراء (س) و تشیع می توان به عظمت مقام زن در نظر او دست یافت.
Some consider "Sanaee” as women antagonistic, while such a great mystic, based on mystical
(Sufism) principles believed in no difference between man and woman regarding the spirituals
ranks. In Islamic mysticism women always were the resource of love who could reach the highest
level of mystical ranks. In Sanaee works two types of recitations about women could be observed;
one with the positive viewpoint which attributed senior conduct and wisdom to them, the other with
negative viewpoint that woman gender has not been regarded. Since at "Sanaee” era women were
considered as life luxuries, so he either took some negative positions toward polygyny women or
might benefited prevalent allegories to communicate with the public. By studying his approach
toward Hazrat Zahra (SA) and Shiite we could attaine the woman superior rank in his opinion
خلاصه ماشینی:
در ميان عارفان و اديبان نيز فاطمه خاتون دختر ملاصدرا،عروس مولوي ،بي بي نجمه بانوي ستاره شناس ايراني و همسر مجدالدين محمد ترجمان (متوفي ٦٧٠ ق )،(اعلمي حائري ، ١٤٢٠، ج ١، ص ٢٠٦)، بيگم خاتون همسرجانشاه ،شاه ملک خاتون ازخوشنويسان معروف قرن نهم هجري وشاعراني چون «لاله خاتون از دختران پادشاه کرمان ،امه الله خاتون کردهکاري اديب قرن نهم هجري و استاد السخاوي ،اوراق سلطان بيگم دختر امير اسکندر قراقويونلو،پروين خاتون از شاعران اواخر قرن چهارم ،جهان خاتون دختر سلطان مسعود اينجو،دلشاد خاتون نوه اميرچوپان که او را بلقيس زمان مي گفتند،آغابيگي گرگاني ،آقا بيگم هراتي شاعر توانا،دولت بانو بيگم دختر عظيم شاه سلطان هند،زيب النساء بيگم و بسياري ديگر که اشعار اغلب آنها مايه هاي عرفاني داد چنانکه زيب النساء بيگم سروده : بلبــل از گل بگــذرد چمــن بيــند مرا بت پرســتي کي کند گر بر همين بيند مرا در سخن پنهان شدم مانند بو در برگ گل هر که ديدن ميــل دارد در سخن بيند مرا دختر شـــاهم وليکن رو به فقر آورده ام زيب زينت بس همينم نام من زيب النساء ست (اعلمي حائري ،١٤٢٠،ج ٢، ص ١٤٩) مولوي که اغلب زنان را پاکتر و برتر از مردان به شمار مي آورد و با اشاره به حضرت زهرا(س ) برخي از ويژگي هاي زنان را که برخي نقص مي دانند او برتري مي داند: فاطــمه مدحســـت در حق زنان مــرد را گــويي بود زخم سنان دست و پا در حق ما استايش است در حق پاکي حق آلايش است لم يلــد لم يولـــداو را لايق است والد و مولــود را او خـالق است (مولوي ،د:٢، ٣-٥٨٢١) در ابتداي پيدايش عرفان اسلامي ،زهد و پارسايي اولويت داشت و مکتب زهد رواج يافت ،اما زناني چون رابعه عدويه بااحساس لطيف وعشق شديد خود به خداوندراهي نو گشوده و مکتب عاشقانه درعرفان راگسترش دادند.