چکیده:
واژه «کتب» و مشتقات ماده «کتب»، سیصد و نوزده مرتبه در کل قرآن به کار رفته است که نشان از اهمیت این واژه قرآنی در فهم آیات قرآن دارد. بیش از همه مشتق «کتاب» در قرآن به کار رفته که نویسندگان وجوه و نظائر برای آن «بیست و پنج» وجه برشمردهاند. همچنین برخی از آنان واژه «کتب» را ذووجوه میدانند و «پنج» وجه برای آن قائل شدهاند که با وجوه معنایی «کتاب» یکسان یا مشابه است. امر کردن، قضاء، واجب کردن، روشنگری، علم، حفظ کردن، نوشتن، نامهنگاری، نوشتههای ملائک، مجموع نوشتهها، اعمال بنی آدم، حسابرسی، قرار دادن، لوح محفوظ، قرآن، انجیل، تورات، زبور، صحف، کتاب سلیمان و بلقیس، کتاب، همه نوشتهها، وقت و زمان مشخص، بیست و پنج وجه معنایی واژه «کتب» هستند که در شش کتاب وجوه و نظائر، ذکر شدهاست. در ازدیاد وجوه معنایی کتاب، تکلف شده و بسیاری از آنها مانند کتابهای پیامبران گذشته مصادیق مختلف وجه کلی «الکتاب بعینها» هستند. پس از بررسی تک تک آیاتی که نویسندگان وجوه و نظائر برای نظائر هر وجه ذکر کردهاند و مراجعه به تفاسیر، میتوان نتیجه گرفت که کتاب از جمله واژگان چندمعنایی در قرآن با «ده وجه» کلی است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی_تحلیلی است.
خلاصه ماشینی:
مفســران واژه «کتاب » در آيه پنجاه وسه سوره البقرة و صد و ده هود را به معناي «توراة » سال دوم تفسير کرده اند (طبري ، ١٤١٢: ٧٤/١٢؛ زمخشري ، ١٤٠٧: ٤٣٢/٢؛ فخر رازي ، ١٤٢٠: ٥١٤/٣)؛ شمارة يکم اما واژه «کتاب » در آيه پانزدهم ســوره المائدة را که تنها ابن جوزي به آن اشاره کرده است ، پياپي : ٣ پاييز و زمستان «قرآن » گفته اند (سمرقندي ، بي تا: ٣٧٨/١؛ طوسي ، بي تا: ٤٧٥/٣؛ فيض کاشاني ، ١٤١٥: ٢٣/٢).
- هر شش محقق وجوه و نظائر وجه «أمر» را براي «کتب » ذکر و همگي تنها به آيه «ياق ادخلوا الأرض المقدسۀ التي کتب الله لکم » (المائدة /٢١/٥) اشاره کرده اند (مقاتل بن سليماون م ٢٠٠٦: ٦٣؛ هارون بن موسي ، ١٩٨٨: ٧٣؛ حيري ، ١٤٣٢: ٤٩٠؛ دامغاني ، ١٩٨٣: ٤٠٠؛ تفليسي ، ١٣٧١ : ٢٤٧؛ ابن جوزي ، ١٩٨٧: ٥١٤).
- هر شش محقق وجوه و نظائر، در چهار آيه «فاکتبنا مع الشاهدين » (آل عمران /٥٣/٣)، «فاکتبنا و «أولئــک کتب في قلوبهم الايمان سوکأتيبدهاهـللـذم يبن ويتح ومنن ه »و(يالؤمتوجن اداللۀز/ک٨و٥ة/»٢(٢ا)لأعوارژاه ف «/ج٧ع/٦ل ١٥ر) سال دوم مع الشــاهدين » (المائدة /٨٣/٥)، «ف وجه واژه «کتب » قرار داده اند (مقاتل بن ســليمان ، ٢٠٠٦: ٦٢؛ هارون بن موسي ، ١٩٨٨: ٧٣ حيري ، ١٤٣٢: ٤٩٠؛ دامغاني ، ١٩٨٣: ٤٠٠؛ تفليســي ، ١٣٧١: ٢٤٧؛ ابن جوزي ، ١٩٨٧: ٥١٤).