چکیده:
این پژوهش،بهتحلیلغزلی از حافظ بارویکردشعرشناسیشناختی، بر اساسنظریاتمارگریت فریمن (2002)،فوکونیه (2002) وترنر (2005)میپردازد. نظریة شعرشناسیشناختی،برزبانمتونادبی،ساختارکلّیاثروچینشواحدهایزبانیدلالتداردو مبتنیبر استدلالقیاسیاست.نظریة فوق، اثر ادبی را درسهسطحنگاشتویژگی،نگاشت رابطهایونگاشتنظام، بررسی میکند. پرسش پژوهش این است که آیا با رویکرد شعرشناسی شناختی میتوان به نتیجهای در خصوص نظاممند بودنِ ساختار کلّی غزل حافظ دست یافت؟ و آیا مهارتهای عمومی نگاشت میتوانند بهعنوان نظریهای مناسب، محدودیتهای تفسیرهای چندگانۀ متن را تعیین کنند؟ پژوهش حاضر،بابررسیِفضاهای مفهومیدرشعروعملکردآنهابرای ساختیککلّ منسجمبراساسنظریۀشعرشناسیشناختی،بهشناختجهانمتنِ غزل مورد بحثدست یافت و الگوهایمورداستفادۀمؤلفبرایارائۀجهانِفکریاش را ترسیم کرد و نظاممند بودن ساختار غزل مورد بحث را به اثبات رساند؛ نظامی منسجم که در آن، آزادی و چرخش عشق یا مستی به وضوح دیده میشود و انعطاف ناپذیری و محدودیت و سکون عقل، خود را آشکار میسازد.
This study analyzes one of Hafez’s lyrics, with the approach of cognitive poetics, based on the ideas of Margaret Freeman (2002), Fauconnier (2002) and Turner (2005). The theory of cognitive poetics refers to the language of literary texts, the general structure of the work, and the arrangement of linguistic units, which is based on deductive reasoning. The above theory examines literary work in three levels of attribute, relational, and system mapping. The research question is “whether with the approach of cognitive poetry we can achieve a result of the systematic structure of the general Hafez ghazal or not? And is there any different reading from this ghazal with this approach? The present study, by studying the conceptual spaces in their poetry and their function for constructing a coherent whole based on the theory of cognitive poetry, has come to understand the world of the text of the sonnets discussed and outlines patterns used by the author to present his intellectual world. And the system of the structure of the ghazal under discussion a coherent military, in which the freedom and the turning of love or drunkenness are clearly seen, that reveals itself to the inflexibility and limitations of the wisdom.
خلاصه ماشینی:
پرسش پژوهش اين است که آيا با رويکرد شعرشناسي شناختي ميتوان به نتيجه اي در خصوص نظام مند بودن ساختار کلي غزل حافظ دست يافت ؟ و آيا مهارت هاي عمومي نگاشت ميتوانند به عنوان نظريه اي مناسب ، محدوديت هاي تفسيرهاي چندگانۀ متن را تعيين کنند؟ پژوهش حاضر، با بررسي فضاهاي مفهومي در شعر و عملکرد آن ها براي ساخت يک کل منسجم بر اساس نظريۀ شعرشناسي شناختي، به شناخت جهان متن غزل مورد بحث دست يافت و الگوهاي مورد استفادة مؤلف براي ارائۀ جهان فکرياش را ترسيم کرد و نظام مند بودن ساختار غزل مورد بحث را به اثبات رساند؛ نظامي منسجم که در آن ، آزادي و چرخش عشق يا مستي به وضوح ديده ميشود و انعطاف ناپذيري و محدوديت و سکون عقل ، خود را آشکار ميسازد.
در ايران هم در حوزة اين دانش جوان ، فعاليت هايي صورت گرفته است که از آن جمله ميتوان به مقالات «شناخت جهان متن رباعيات خيام بر اساس نگاشت نظام با رويکرد شعرشناسي شناختي» (صادقي،١٣٩٠)، «خوانش شعر حکايت اثر شاملو با رويکرد شعرشناسي شناختي» (همان ، ١٣٩١)، «خوانش جهان داستاني بيژن نجدي بر اساس بوطيقاي شناختي» (همان ،١٣٩٠)، «طرح واره هاي متني در ساخت شکل جديدي از رمان در داستان با رويکرد شعرشناسي شناختي» (همان ، ١٣٩٢)، «کارکرد داستان کلان و نگاشت نظام در خوانش منطق الطير عطار نيشابوري با رويکرد شعرشناسي شناختي» (همان ، ١٣٩٢)، «داستان کلان به مثابۀ ژانر فرعي در شکار سايه ابراهيم گلستان » (همان ، ١٣٩٢)، «ادغام نوشتار و تصوير در متون ادبي بر اساس نظريۀ ادغام مفهومي» (همان ، ١٣٩٢)، «تحليل نگاشت هاي مفهومي در دو شعر از مهدي اخوان ثالث با رويکرد شعرشناسي شناختي» (همان ، ١٣٩٤)، «کاربرد نظريه جهان متن در شناسايي عناصر سازندة متن روايي داستان شازده احتجاب بر مبناي رويکرد شعرشناسي شناختي» (گلفام ، روشن و شيررضا، ١٣٩٣)، «بررسي و ارزيابي نظريۀ استعاره مفهومي» (براتي، ١٣٩٦)، «انديشه هايي در معنيشناسي» (افراشي و حسامي، ١٣٩٢)، «نقش موضوع در کاربرد استعارة مفهومي» (رضويان و بيرگاني، ١٣٩٦)، «استعاره هاي مفهومي در ديوان شمس بر مبناي کنش خوردن » (کريمي و علامي ١٣٩٢)، «رهيافت هاي طرح وارة حجمي مرتبط با واژة سر در غزليات سعدي و حافظ شيرازي » (رضويان و طهماسبي، ١٣٩٥)، «تحليل 1.