چکیده:
کمبود و نبود منابع مالی لازم میتواند مشروعیت یک نظام سیاسی را با چالش مواجه سازد؛ از این رو هر نظام حکومتی تلاش میکند برای حل این معضل چاره بیندیشد. یکی از راههای متداول آن است که حاکمیت با اخذ مالیات، وظایف حاکمیتی خود را انجام دهد. میتوان ادعا کرد امروزه تمام جوامع این رویکرد را پذیرفتهاند. نظام سیاسی اسلام نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ وضع مالیاتهای شرعی مؤید این مطلب است. حال اگر این منابع نتواند به طور کامل نیازهای حکومت اسلامی را برآورده کند، گسترش کیفی مالیاتهای اسلامی (مثل زکات و خمس) یا وضع مالیاتهای حکومتی مطرح میشود. در واقع، پرداخت سهمی از درآمد به حاکمیت، مالیات است. این رویکرد دینی باعث میشود که مالیات جنبه عبادی به خود گیرد و ضمن تأمین بُعد مادی و اینجهانی، موجب سعادت اخروی فرد نیز بشود. به همین دلیل برنامهریزی بهینه جهت دریافت مالیات نیازمند رجوع به نظام ارزشی و دینی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی نقش مالیات در نظام اسلامی را بررسی کرده است. نتایج نشان میدهد دریافت مالیات از نیازهای راهبردی حکومتها است که توجه به جنبه عبادی آن، ضمن تسهیل اخذ آن، ضمانت اجرایی آن را بالا میبرد.
Deficit or lack of necessary financial resources might pose a challenge to the legitimacy of a political system. Thus, every governmental system seeks to find a way out of this predicament. A common solution is to charge taxes in order to be able to afford governmental tasks. It might be claimed that this has been accepted by all communities, including the Islamic political system, as evidenced by Sharia taxes. Now if these Sharia resources fail to fulfil the needs of the Islamic government, then Islamic taxes (such as zakat and khums) should be supplemented by governmental taxes. Indeed, a tax consists in paying part of one’s incomes to the government. With such a religious approach, taxes might be imbued with piety—in addition to their material aspects, they might lead to one’s happiness in afterlife. Then, in order to make an optimal planning for tax collection, we need to refer to the axiological and religious system. This paper deploys a descriptive-analytic method to consider the role of taxes in the Islamic system. The findings reveal that taxes are strategic needs of governments, and the emphasis on their pious aspects facilitates their collection and ensures their enforcement.
خلاصه ماشینی:
در نتیجه این سؤال مطرح میشود که فقه سیاسی چه سازکارهایی را برای تأمین منابع مالی دولت اسلامی اندیشیده است که هم بر اساس مصالح و منافع واقعی انسان باشد و هم رشد و تعالی و کمال او را به همراه داشته باشد.
در صدر اسلام شواهدی دال بر تأیید مالیات حکومتی دیده میشود و قابلیت آن وجود داشته است؛ حضرت رسول (ص) برای زمینهای خیبریان (که در آن نخل کاشته بودند) مالیات یکدهم و نصف یکدهم مقرر فرمودند (حمیری، 1413: 384) و امام علی(ع) در زمان حکومت خود بر گونه خاصی از اسب مالیات وضع کردند (در حالی که اسب متعلق زکات نبود) (کلینی، 1407: 3/530).
در کتاب دراسات آمده: «جزیه را اهل کتابی که در جامعه اسلامی زندگی میکنند، در قبال امنیت و حمایت، میپردازند و در عوض، مالیاتهای دیگر مانند زکات و خمس و خراج را پرداخت نمیکنند» (منتظری، 1409: 3/373)؛ این نوع از مالیات نیز امروزه قابلیت اجرا ندارد.
نتیجه اینکه مالیاتهای اسلامی، مانند خمس و زکات که در قرآن و سنت به آنها اشاره شده، همان مالیاتهایی است که برای اداره جامعه اسلامی وضع شده و با تعابیری همچون وجه الاماره از آن یاد شده است.
Qom: Institute for the Encyclopedia of Islamic Jurisprudence based on Ahl al-Bayt’s Denominations.
Maliyat-hayi Hukumati az Didgah-i Fiqh-i Nizam-i Mali-yi Islam: Majmu‘i Maqalat (Governmental Taxes from the Viewpoint of the Jurisprudence of the Islamic Financial System: Collection of Essays).
Al-Siyasat al-Iqtisadiyya wa-l-Nazm al-Maliyya fi-l-Fiqh al-Islami (Economic Politics and Financial Order in Islamic Jurisprudence).
Zamin dar Fiqh-i Islami (Land in Islamic Jurisprudence).