چکیده:
«ارنست کرچمر (Ernest Kerchmer)» روانپزشک آلمانی با توجه به اندازه گیری های بدنی، همچون پهنای شانه ها، لاغری یا چاقی، افراد را به سه تیپ فربه تنان (pyknic) ، لاغر تنان (asthenic) و سنخ پهلوانی (athletic) تقسیم کرد؛ پس از آن نیز «ویلیام شلدون (William Sheldon) » دانشمند آمریکایی، با استفاده از روش های آماری و با توجه به رشد بیشتر هر کدام از لایه های جنینی، سه جنبه شخصیتی با عنوان های: اکتومورف (Ectomorph) ، مزومورف (Mesomorph) و اندومورف (Endomorph) در افراد مشخص کرد. شخصیت های اصلی شاهنامه را که بالغ بر ۵۷ شخصیت می شود، می توان به گونه ای در این طبقه بندی ها قرار داد. بخش اصلی این پژوهش، به توصیف و تحلیل شخصیت های شاهنامه مطابق با تیپ شناسی های اشاره شده، می پردازد. به بیانی در این تحقیق شخصیت های شاهنامه به عنوان الگوهای ایرانی برای نظریه های «کرچمر» و «شلدون» معرفی می شوند. به نظر می رسد که نظریات اشاره شده فقط متعلق به سده بیستم میلادی نیست و حتی در قرن های دور هم کارایی و کاربرد داشته اند. ماحصل تحقیق نشان می دهد که فردوسی در شاهنامه به تطابق میان رفتار و تیپ فیزیولوژیک شخصیت های داستانش اعتقاد دارد و بین رفتار و تیپ ظاهری شخصیت های شاهنامه سنخیتی به تمام معنا وجود دارد.
Ernest Kretschmer was a German psychiatrist who classified people with regard to their body features such as shoulder width, thinness or fatness into 3 main types named pyknic (stocky, fat), asthenic (thin, small, weak), and athletic (muscular, large–boned). Later on, William Sheldon who was an American psychologist and numismatist developed a new version of somatotypology by classifying people into endomorphic, mesomorphic, and ectomorphic types, based on statistical methods and the growth of embryonic layers. The main characters in Shahnameh being over 57 ones can be put into this sort of classification. The major part of this study deals with the descriptive analysis of the main characters in Shahnameh in terms of the above-mentioned typology. In another words, the characters of Shahnameh are introduced as the Iranian models for the theories of personality developed by Kretschmer and Sheldon. It seems that the above theories are not confined to the 20th century, but rather they have been relevant and practical even many centuries ago. The results of this study showed that in Shahnameh, Firdowsi believes in correlation between the temperament and physiology type of his characters such that there is a meaningful compatibility between their behavior and apparent look.
خلاصه ماشینی:
بررسي شخصيت هاي شاهنامه بر اساس نظريات روان شناسي کرچمر و شلدون 1 رضا اشرف زاده استاد تمام زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد 2 زهرا صفريجندابه دانش آموختۀ دکتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١١/٥ | تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٣/١ چکيده «ارنســت کرچمــر (Ernest Kerchmer)» روانپزشــک آلمــاني بــا توجــه بــه اندازه گيريهاي بدني، همچون پهناي شانه ها، لاغري يا چاقي، افراد را به سه تيـپ فربه تنان (pyknic) ، لاغر تنان (asthenic) و سـنخ پهلـواني (athletic) تقسـيم کرد؛ پس از آن نيز «ويليام شلدون (William Sheldon) » دانشمند آمريکـايي، با استفاده از روش هاي آماري و با توجه به رشد بيشتر هر کدام از لايه هاي جنيني، ســه جنبــه شخصــيتي بــا عنــوان هــاي: اکتومــورف (Ectomorph) ، مزومــورف (Mesomorph) و انــــدومورف (Endomorph) در افـــراد مشــــخص کـــرد.
com ISSN: 2476-4183 An Investigation of Characters in Shahnameh Based on the Psychological Theories of Kretschmer and Sheldon 1 Reza Ashrafzadih Full Professor, Department of Persian Language and Literature, Islamic Azad University, Mashahd 2 Zahra Safari Jundabih Ph. D.
دليلش آن است که در داستان هاي حماسي، خصوصا شاهنامه شخصيت به طور معمول بزنگـاه زنـدگيش تصـوير مـيشـود کـه در نهايـت بـه آشـکار شـدن هـر چـه بيشـتر ويژگيهـاي درونـي او مـيانجامـد؛ همچنـين مـا از درون شخصـيت هـاي داسـتاني حماسـه باخبريم و نويسنده مي تواند بـه مـا بگويـد کـه شخصـيت داسـتان چـه فکـر مـي کنـد و چـه احساسي دارد، در حاليکه در زندگي واقعي نمي توانيم اين هـا را بـدانيم .