چکیده:
در منابع اسلامی توصیه شده است که اگر در عبادات و سوگواری اهلعصمت× گریه و بکاء مقدور انسان نبود، حالت گریه یا تباکی گرفته شود. مسئله این نوشتار بعد از تحلیل مفهومی، دستهبندی روایات و تبیین فلسفه و کارکردهای تباکی، بررسی جواز آن از منظر علم اخلاق است و اینکه در سوگواری حسینی ریا را مستثنی نموده و حتی جایز شمردهاند، چه اندازه وثاقت داشته و آیا شبهه ریای در عبادات در این مسئله موضوعیت مییابد یا خیر؟ با پژوهش صورت گرفته، بهدست میآید که ریا در همه عبادات، ازجمله عزاداری معصومین مردود بوده و نیت خالصانه شرط قبول فعل میباشد و تباکی که نوعی ایفای نقش و مدیریت باطن از راه ظاهر است، غیر از ظاهرسازی دروغین میباشد. این تظاهر مقابل اخلاص و مترادف با ریا نیست، بلکه ظاهر در برابر باطن است و اگر فعلی نمود خارجی و بیرونی یافت، لزوماً از آن ریا فهمیده نمیشود.
It is recommended in the Islamic sources that if human beings were not capable of crying in the prayers and mourning of the Infallible, the state of crying and weeping be taken. After conceptual analysis, categorization of traditions and explaining philosophy and functions of weeping, the purpose of this article is to examine its permission from the standpoint of ethics; that ethics has seen dissimulation as an exception in Hosseini mourning and even allowed it; to what extent it has credibility; and whether the quasi-license is relevant or not. Research has shown that dissimulation is rejected in all forms of worship including the mourning for the infallible; that a sincere intention is required for an action to be accepted; and that weeping, which is a kind of role-play and internal management, is different from a false dissemblance. This pretense is not an antonym of sincerity and synonym of dissimulation, but rather the outer against the inner; and if an action has external and internal manifestations, it will not be understood as dissimulation necessarily.
خلاصه ماشینی:
تبيين کارکردهاي تباکي و تحليل شبهه جواز ريا اسحاق آسوده چکيده در منابع اسلامي توصيه شده است که اگر در عبادات و سوگواري اهلعصمت× گريه و بکا مقدور انسان نبود، حالت گريه يا تباکي گرفته شود.
مسئله اين نوشتار بعد از تحليل مفهومي، دستهبندي روايات و تبيين فلسفه و کارکردهاي تباکي، بررسي جواز آن از منظر علم اخلاق است و اينکه در سوگواري حسيني ريا را مستثني نموده و حتي جايز شمردهاند، چه اندازه وثاقت داشته و آيا شبهه رياي در عبادات در اين مسئله موضوعيت مييابد یا خیر؟ با پژوهش صورت گرفته، بهدست ميآيد که ريا در همه عبادات، ازجمله عزاداري معصومين مردود بوده و نيت خالصانه شرط قبول فعل ميباشد و تباکي که نوعي ايفاي نقش و مديريت باطن از راه ظاهر است، غير از ظاهرسازي دروغين ميباشد.
(طباطبايي، 1417: 12 / 319) همچنان که عقلاني و منطبق بر ادب است که در حضور صاحبان عزا، انسان حالت اندوه بگيرد و حتي اگر اشک ندارد، حرمت و احترام مجلس را رعايت کند، به طريق اولي وقتي عرشيان در ماتم ولي خدا محزونند و فرشيان داغدار آن انوار ملکوتياند، بکاء و تباکي کاملا عقلاني و اخلاقي خواهد بود.
بررسي شبهه رياي در تباکي برخي از تظاهر و تشابه به گريه که در معناي تباکي نهفته است، تلقي نمودهاند که اين تظاهر حتي اگر رنگ ريا هم به خود بگيرد، جايز است.