چکیده:
پیشرفت و کمالطلبی از ویژگیهای ذاتی نوع بشر و آرمانی جهانشمول است. بااینهمه، اهداف و مقاصدی که آدمیان نیل به آنها را سعادت، مطلوب یا پیشرفت تلقی میکنند، متفاوت است. برهمیناساس، توسعه غربی را از منظر اسلامی نمیتوان ذیل مفهوم پیشرفت گنجاند. چون از دیدگاه اسلامی، کامجویی دنیوی بهعنوان هدف نهایی تلاشهای انسانی نهتنها زمینهساز تعالی و سعادت انسانی را فراهم نمیسازد؛ برعکس، ریشه اصلی انحطاط بشر بهشمار میرود. بنابراین، آنچه ماهیت فرایند پیشرفت را مشخص میکند نظام اهداف و غایاتی است که هرجامعه درصدد تحقق آنهاست. اهداف هم ماهیت یک حرکت استکمالی را مشخص میکند و هم شیوهها و راهبردهای رسیدن به کمالمطلوبها را تعیین میکند. با توجه به اهمیت کانونی راهبردها در گفتمان پیشرفت و فقدان اثری معتنابه در این خصوص، جستار حاضر با الهام از روش تحلیل و توصیف مفهومی و معناشناختی، برخی از مهمترین راهبردهای نیل به پیشرفت را مطمحنظر و پیوند معنایی میان آنها را آشکار شد. یافتهها نشان داد که عقلانیت، نظم اجتماعی، عدالت، آزادی و جامعهپذیری چند راهبرد مهم پیشرفت بهشمار میروند که از نگاه اسلامی اگرچه مفاهیم متعدند؛ در مصداق دارای رابطه این همانیاند.
خلاصه ماشینی:
آنچه در این پژوهش مطمحنظر است، نه بررسی تفاوتهای جوامع مختلف، که چیستی راهبردهای نیل به پیشرفت در جامعه اسلامی و ارتباط درونی آنها در یک پیوند معنایی و مصداقی است.
هرچند که تفاوتهای طبیعی از دیدگاه اسلام مقتضای حکمت الهی و لازمه نظام احسن و زمینهساز سعادت و کمال آدمیان میباشد؛ چون همکاری متقابل که حیات اجتماعی بر آن استوار است بر مبانی تفاوتهای طبیعی ممکن میگردد؛ اما در غیاب راهکارهای تأمینی و بازتوزیعکننده یا اصول عدالت، تفاوتهای طبیعی به نهادینهسازی نظام نابرابری و شکلگیری ساختار طبقاتی خشن و ظالمانه منتج خواهد شد؛ لذا اسلام در عینحال که تفاوتهای طبیعی را مایه قوام حیات اجتماعی میداند (مجلسی، 1403ق، ج90، ص47)، براي جلوگیری از ایجاد نظام طبقاتی و بهرهکشیهای ساختمند و نهادینهشده، بهرهگیری از اصل عدالت را بهعنوان یک راهبرد در فرایند حرکت تکاملی جوامع مورد توجه قرار میدهد.
عقلانيت همانگونه که اشاره گردید، پیشرفت حرکت مستمر به سمت کمال مطلوبها و اهدافی است که جوامع بشری آنها را ارزشمند و خواستنی تلقی میکنند، اما اينكه اهداف و غایات مطلوب کداماند، تا حد زیادی بستگی به نوع نظام محاسباتی دارد که هر جامعه آن را مبنای سنجش، مطلوب و نامطلوب یا سود و زیان قرار میدهند.
براساس این آیات میتوان گفت که از دیدگاه قرآن تعقل و خردورزی نقش راهبردی در پیشرفت و نیل بشر به کمال و پیشرفت دارد، اما نکته مهمی که غفلت از آن باعث خطاهای فاحشی میگردد، عبارت است از اینکه عقلانیتی را که قرآن بهعنوان منطق کنش جمعی آدمیان مطرح میکند تفاوت جوهری متفاوت با عقلانیتی دارد که منطق محاسباتی تفکر مدرن را میسازد.