چکیده:
خالکوبی ریشه در آیینهای کهن دارد که در دوره های مختلف در معنای مناسک گذار، کنش زیباشناختی و هویتی استفاده شده است. نوشتهها و نقوش خالکوبی دال بر بازنمایی معانی مختلف از بدن است. پژوهش حاضر در جستوجوی دلایل و تفسیر زنان از اقدام به خالکوبی است. در این پژوهش از روش نظریه داده بنیاد برای اجرا و تحلیل دادهها استفاده شد. مشارکتکنندگان این پژوهش را 12 نفر از زنان 19 تا 36 سال شهر یزد هستند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند به روش در دسترس انتخاب کردیم. متن مصاحبهها را از طریق کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و در قالب هفت مقوله اصلی سازماندهی کردیم. این مقولات شامل: معنابخشی، لذتجویی، بیان خویشتن، بدن هنجارمند، تأثیر همجواران، بخشهای رؤیتپذیر و منع عرف و سنت است. در نهایت با یکپارچهسازی مقولات اصلی، مقوله نهایی رابا عنوان«خودتعیینگری هنجارشکنانه» ساختیم.
Tattoos are rooted in ancient social rite, which in the past were treated as rite of passage, but nowadays, most signify aesthetic concepts and acts of protest. These bodily writings testify to the representation of various functions of the body and an example of individual agency in the right to control and ownership of the body. The present research seeks to explore women’s reasons and interpretation of tattoo and its meaningful redefinition. In this research, the qualitative method and Grounded theory were used for implementation and data analysis. The participants of this research were 12 women from 19 to 36 years old in Yazd who were selected by purposeful sampling method. The collected data from semi-structured interviews were analyzed during open, axial, and selective coding process, which obtained 8 main categories. These categories include connote, self-expression, normative body, influence of neighbors (contact impact or juxtaposition effect), observational parts, symbolic signifiers, pleasure seeking and the prevention custom and tradition, which ultimately, the final category of iconoclastic Self-determination derived from integration of the main categories.
خلاصه ماشینی:
در گذشته و قبل از شکل گیری گفتمان های تأدیب کننـده و تنظـیم کننـده بـدن ، خـالکوبی بـه عنوان بخشی از مناسبات اجتماعی جامعه و بازنمایی بدن و ساختار هـای زیبـا شـناختی بـه حساب مـی آمـد( قـادرزاده و همکـاران ،١٣٩٣: ١٦٢) در اکثـر متـون فرهنگـی پیرسـینگ (Piercing)، تیغ زنی(Scarification) ، حجاری کردن بدن (Body sculpting) ، تتـو و صـورت - های دیگر تغییرات بدنی دائمی نشان دهنده سر سپردگی، پایگاه و هویت های پایدار اسـت .
با توجه به عدم قطعیت (در زمینه اجتمـاعی، سیاسـی، اقتصادی و فرهنگی) موجود در جامعه و سرایت آن به همه ابعاد زنـدگی، فضـای احساسـی زنان جوان نیز به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است ، پس ایـن امکـان وجـود دارد کـه آنان در عرض مدت زمان کوتاهی به حک انواع مدل هـا و طـرح هـای متنـوع از خـالکوبی اقدام کنند و آنچه در این میان از دست رفته ، سلامت ، انرژی و زمان زنان پرشـور و شـوریده امروز است .
تحقیقی که صـرامی ( ١٣٩٥ ) در آن به جست و جوی معنا از منظر هنرمند و مخاطب این هنر پرداخته حاکی است که نقـوش خالکوبی و ایجاد آن ها بر بدن ضـمن برخـورداری از ارزش زیباشـناختی و ویژگـی هـای تزئینی در ساختار فرهنگی و اجتماعی جامعه ای چون ایران ، می تواند بر آمـده از تمـایلات فردی چون تمایل به زیبـایی باشـد و مهمتـر آن کـه ، دارای معنـای نمـادینی اسـت کـه از مناسبات اجتماعی چون تمایلات گروهی و آیینی و بافت فرهنگی و تاریخی ویژه ی جامعـه تأثیر پذیرفته و بر آن ها تأثیر میگذارد .