چکیده:
در دهه های اخیر، صوری سازی با استفاده از ساختارهای ریاضی، در بسیاری از مباحث که ماهیت منطقی دارند، گسترش یافته است. اصول فقه یکی از این حیطه هاست که ماهیت منطقی دارد و در حقیقت همان منطق حاکم بر استدلال فقهی می باشد. طراحی یک ساختار به سبک منطق ریاضی برای اصول فقه، هم به لحاظ فراهم آوردن ابزاری کارامد برای نشان دادن تمایز ها در روش های گوناگون استدلال فقهی، و هم به لحاظ استفاده از هوش مصنوعی برای ساخت ابزار کمکی در فرایند استنباط فقهی، می تواند مفید واقع شود. در این مقاله پس از معرفی اجمالی رویکرد ریاضی به منطق و بیان مختصری در تعریف اصول فقه، منطق صوری اصول فقه را در قلمرو منطق ریاضی جستجو می کنیم. منطق تکلیف استاندارد و منطق تکلیف دینامیکی را به عنوان نزدیکترین ساختار های ریاضی موجود، به ساختار مورد نظر ما، به اجمال معرفی کرده، پس از بررسی معانی مختلف «واجب» در نوشتارگان اصول فقه، رویکرد فعل محور را برای تبیین مفهوم واجب بر می گزینیم، زبان صوری منطق فقه را مبتنی بر منطق دینامیکی طراحی می کنیم و در انتها نمونه هایی از قواعد فقهی را در این زبان صوری سازی می نماییم.
In recent decades, formalization in mathematical structures has been developed in different areas with logical nature. These mathematical structures besides providing more precise and sufficient languages than natural ones, would be a base for constructing assistant software in these areas. One of these logic-nature areas is "osool'e fegh" which is the logic governing jurisprudential inferences in Islamic approaches. Hence, a mathematical logic for "osool'e fegh" would provide a useful device for both 'analyzing and comparison of jurisprudential inferences' and, 'designing assistant software'. In this paper we introduce our mathematical logic approach to "osool' e fegh". We search a determining logic for "ossl'e fegh" in the formal logic context, as it is in fact the "logic of Fegh". After a survey on different meanings of "vajeb" and its properties, which is the basic deontic concept in "osool' e fegh" literature, we construct a formal language for "logic of Fegh" according to dynamic logic and formalize some jurisprudential rules in this language.
خلاصه ماشینی:
منطق تکلیف استاندارد و منطق تکلیف دینامیکی را بهعنوان نزدیکترین ساختارهای ریاضی موجود به ساختار موردنظر ما بهاجمال معرفی میکنیم؛ پس از بررسی معانی مختلف «واجب» در نوشتارگان اصول فقه، رویکرد فعلمحور را برای تبیین مفهوم واجب برمیگزینیم؛ زبان صوری منطق فقه را مبتنیبر منطق دینامیکی طراحی میکنیم، و درانتها نمونههایی از قواعد فقهی را در این زبان صوریسازی میکنیم.
برای اینکه بتوان از این روایت باطلنشدن وضو با قهقهه را استنباط کرد به اصلی دیگر نیز نیازمندیم که در اصول فقه به آن پرداخته میشود: اینکه برداشتی که عرفاً میتوان از روایت کرد میتواند مبنای استدلال فقهی باشد یا بهعبارت اصولیون اینکه ظهور الفاظ حجّت است گزارهای است که صحت آن در علم اصول بررسی میشود.
است، که اگر بخواهیم در فضای منطق جدید نامی برای آن انتخاب کنیم این نام میتواند همان «منطق فقه پس همانگونهکه ذکر شد، موضوع موردبررسی در علم اصول شیوههای استدلال فقهی » باشد.
بهنظر میرسد که نمیتوان واجب را در علم اصول مشابه آنچه در منطق استاندارد تکلیف در نظر گرفته میشود، مثلاً بهصورت «A واجب است یعنی A در جهانهای ایدئال شرعی برقرار است»، تعریف کرد.
بهنظر میرسد باتوجهبه چالشهایی که پیشِروی مدلسازی ریاضی این دو سطح از الزام قرار دارد (و در Goble 2013 مفصّلاً درمورد آن بحث شده است) استفاده از تکنیکهایی از منطقهای غیریکنوا برای بیان رابطۀ بین نوع دوم و سوم از وجوب اجتنابناپذیر باشد که بحث درمورد آن مجالی دیگر میطلبد.