چکیده:
اخلاق مفهومی انسانی محسوب میشود و از آنجا که ادبیات ابزاری برای بازنمایی مقولات مرتبط با نوع بشر است، شاهد بازتاب گستردۀ این مفهوم در متون ادبی بودهایم. یکی از نحلههای فکری و شناختی که اخلاق را شرح داده و برای آن تعاریف و چهارچوبهایی تعیین کرده، عرفان اسلامی است. اهل تصوف با استفاده از ابزارهای گوناگون به ویژه شعر، مهمترین افکار اخلاقی و اندرزی خود را بازگو کردهاند که از آن میان، جامی و فیض کاشانی برجسته هستند. این دو که از شاگردان مکتب عرفانی ابن عربی محسوب میشوند، در آیینۀ غزلیات، از شاخصههای انسانساز اخلاقی سخن گفتهاند که در این تحقیق، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، بررسی و مقایسه شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که دو شاعر از مسائلی چون: «ترک خودبینی، عشق مطلوب، خدامحوری، دنیاستیزی، نکوهش ریاکاری، خاموشی و کمگویی و نکوهش علوم دنیایی» سخن گفتهاند. همچنین، مشخص شد که در غزلهای جامی، به مواردی مانند: «توبهگریزی و پرهیز از مردمآزاری» توجه شده و در برابر، فیض کاشانی از «لزوم انجام مناسک عبادی، مواهب دوست نیکوسیرت و نکوهش غفلتورزی» سخن گفته است. در مجموع، توصیههای اخلاقی شاعران، ریشه در دو منبع اسلام و عرفان اسلامی دارد و به این اعتبار، در یک راستا تعریف میشود.
خلاصه ماشینی:
«بررسي و مقايسۀ آموزه هاي اخلاقي در غزليات عبدالرحمان جامي و ملامحسن فيض کاشاني » غلام حسين خمر١؛ حبيب جديدالاسلامي قلعه نو٢، مصطفي سالاري 3 چکيده اخلاق مفهومي انساني محسوب ميشود و ازآنجاکه ادبيات ابزاري براي بازنمايي مقولات مرتبط با نوع بشر است ، شاهد بازتاب گستردة اين مفهوم در متون ادبي بوده ايم .
آن ها با تکيه بر قريحۀ ادبي و زبان گيراي خود، از اصولي سخن گفته اند که عمل به آن ، در سعادت دنيايي و اخروي هر فرد مؤثر است ؛ بنابراين ، بازخواني و مقايسۀ آراء اين دو شاعر، مهم ترين آموزه هاي اخلاقي را که به رشد و تعالي معرفت در وجود انساني کمک ميکند، مشخص ميسازد.
بر اين اساس ، او براي تبيين اين پيام اخلاقي که گرايش به فقر و فنا و دور شدن از خودبيني در تعالي معنوي هر انسان مؤثر است ، از ترکيب «ميکدة عشق » بهره ميگيرد و ميگويد براي کسب تجربۀ حضور در اين مکان قدسي، بايد خود را فراموش کرد و تنها به يار عاشق پيشه انديشيد.
چون بندگي نباشد از زندگي چه سود از باده چون تهي است چه حاصل زمـام ما با تو حلال و بيتو حرام است عيش ها يا رب حــلال ساز به لطفـــت حـرام ما (فيض کاشاني، ١٣٨١، ج ٢: ٦) بکن از غير حق دل را بروب از ماسوي جان را به دونان واگذار اسباب جاهي را و مالي را (همان : ٢٩) زهد و تقوي و به طورکلي، همۀ کنش هاي آدمي زماني اعتبار و ارزش پيدا ميکنند که براي خداوند باشد؛ يعني اگر انسان اعمال نيکو انجام ميدهد، زماني به سود آن اميدوار ميشود که به نيت نزديک شدن به حق تعالي انجام دهد.