چکیده:
چین از اوایل دهه 1980 برای مصون ماندن از پیامد بحرانهای بینالمللی به سیاست خارجی کمهیاهو روی آورده است. بر این مبنا بیجینگ در عین همسویی با روسیه و ایران در بحران سوریه، مایل به پرهیز از تنش با طرفهای مقابل نیز بوده است. لذا رفتار چین در سوریه به نوعی در مقابل آمریکا و متحدانش قرار دارد؛ اما این به معنای ورود چین به رقابتهای ژئوپلیتیکی نیست. اگرچه بیجینگ بهطور مستقیم درگیر بحران سوریه نشده است اما درصدد کسب جایگاه اقتصادی مناسب در دوران پسابحران است. دستیابی به هدف مذکور نیازمند یک الگوی رفتاری ویژه است. از اینرو جای پرسش است که رویکرد چین در بحران سوریه چگونه بوده است؟ و نقش این کشور در سوریه پسابحران چگونه خواهد بود؟ در چارچوب نظریۀ موازنه نرم و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی این فرضیه بررسی شده است که «چین بهطور غیرمستقیم به موزانه قوا در سوریه کمک کرده است. اما بیجینگ بیش از اینکه نگران سرنوشت سیاسی و ژئوپلیتیکی سوریه باشد درصدد تقویت جایگاه اقتصادی خود در سوریۀ پسابحران است.» شواهد حاصل از این پژوهش نشان از تقویت جایگاه احتمالی چین در سوریه پسابحران دارد.
Since the early of 1980s china has treated according to low profile foreign policy to protect itself from negative consequences of international crisis. Although china is ally of Iran and Russia in Syria but has tended to avoid tensions with opposite sides. Therefore china behavior is somehow against United States and its allies but it is not originated from the china desire to geopolitics competitions. China has not involved in Syria crisis directly but seeking to acquire proper economic position at post crisis era. In this article the researchers try to answer the following question: How has been the china approach in Syria Crisis? How will be the china role in post crisis Syria? The following hypothesis examines in the frame work of soft balancing theory. China has indirectly contributed to balance of power in Syria. But Beijing is more concerned about its economic status in the post-Crisis era, than the political and geopolitical fate of Syria. Evidence of this study shows improving the china role in post crisis era. This article has written by descriptive-analytical method.
خلاصه ماشینی:
ازاين روجايپرسش است که رويکردچـين دربحـران سـوريه چگونـه بـوده است ؟ونقش اين کشوردرسوريه پسابحران چگونه خواهدبود؟درچارچوب نظريۀ موازنه نرم وبااستفاده ازروش توصيفي-تحليلياين فرضيه بررسـيشـده اسـت کـه «چين به طورغيرمستقيم به موزانه قوادرسوريه کمک کرده است .
هدف اين پژوهش تببين الگويمديريت بحـران چـين درمنازعـه سـوريه اسـت کـه بـه اعتقـاد نگارندگان ،ريشه درگفتمان سياست خارجيتوسعه گرايانۀوفرهنگ استراتژيک ايـن کشـور دارد.
بنابراين پرسش ايـن اسـت کـه رويکـردچـين در مواجهه بابحران سوريه چگونه بوده است ؟وجايگاه اين کشـوردرسـوريه پسـابحران چگونـه خواهدبود؟برکسيپوشيده نيست که چين درمحـورايـران وروسـيه قـراردارد.
کنش چين درقبال قطعنامه هايمربوط به سوريه نه تنهـا حاصل منطق استراتژيک بيجينگ است بلکه کماکان ريشه درچارچوب فرهنـگ اسـتراتژيک چين دارد.
پـيش ازآغـازبحـران چـين يکـيازاصـليتـرين تـامين کننـدگان تسليحات سوريه بوده اسـت وهـم اکنـون نيـزسـلاح هـايچينـيازطريـق فـروش بـه ايـران و عربستان به دست طرفين منازعه درسوريه ميرسد(٤-٣ :٢٠١٦ ,Patey).
چين باانکارسرزمينيازطريـق ايـران وروسـيه محـدوديت هـايپـيش روي آمريکارابراياعمال قدرت درسوريه افزايش داده است ودرعين حال بااتخـاذيـک ژسـت ديپلماتيک همواره تاکيدداردکه بحران سوريه راه حل نظاميندارد(١٥ :٢٠١٧ ,Guo).
به طوريکه جمهوريخلق چين اززمان عضويت دائم درشـورايامنيـت (١٩٧١)،فقـط ١١قطعنامه راوتوکرده است که ٦مـوردآن فقـط مربـوط بـه بحـران سـوريه بـوده اسـت .
جدول ١: قطعنامه هاي وتو شده توسط چين (به تصوير صفحه مراجعه شود) Source: (UN Library, 2018) ٦باروتويقطعنامه هايمربوط به سوريه اين پنـداررادرميـان برخـيپژوهشـگران ايجـاد کرده است که چين رويکرديکاملاًمتفاوت درقبال بحران سوريه اتخاذکـرده اسـت .
اعتمـادطـرفين منازعه به چين وتصميم بيجينگ برايميزبانيازمخالفان وحکومت سوريه نشـان دهنـده ايـن نقش است (٤ :٢٠١٦ ,Chaziza).
درسال ٢٠١٦رتبه سوريه بـه جايگـاه ٢١٤درصـادرات چين و١٧٤درواردات چين سقوط کرده است .