چکیده:
یکی از موضوعات کلامی، ویژگیها و قابلیتهایی است که بر اساس برخی از آیات قرآن برای انسان ذکر میشود، برهمین اساس بسیاری از متکلمان و مفسران مقام خلیفه اللهی، تکریم الهی و امانت دار خدا بودن را برای انسان بر میشمارند. در خصوص ویژگی'امانت داری' انسان و اینکه منظور از"حمل امانت" از سوی انسان که درآیه 72 سوره احزاب به آن اشاره شده چه میباشد، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. مهمترین آنها دو دیدگاهی است که کاملا در برابر هم قرار دارند، یکی دیدگاه مشهور و رایج در دوره معاصر، که حمل امانت را به"امانت داری" انسان معنا میکند و آیه را دلیل ارجمندی و ظرفیت وجودی انسان، میداند و دیگری دیدگاهی که حمل امانت را به"خیانت در امانت" از جانب انسان، معنا میکند وآیه را در مقام تنقیص و بیان یکی از ابعاد منفی انسان معنا میکند. در این نوشتار، از طریق معناشناسی واژگان کلیدی آیه، به ویژه واژه "حمل" مضاف به "امانت" و با روش تجزیه و تحلیل محتوایی آیه و استفاده از قراین و شواهدی که در سیاق آیه و موارد دیگر قرآن وجود دارد، برداشت دوم متعین و یا لا اقل ترجیح پیدا کرده است.
One of the theological issues is characteristics and capabilities tha are mentioned for man based on a number of the Qur'anic verses. Accordingly, many of the theologians and interpreters of office of Divine Caliph consider divine respect and trusteeship of man for God. There are different views about characteristic of man's "trusteeship" and what "lack of observation of trusteeship" by man means, as referred to in Ahzab: 72. The most important of them is the two views that are faced in contrast; one is the well-known view prevalent in modern times which implies lack of observation as man's "trusteeship" and regarding the verse as the reason behind honorability and existential capacity of man. Another view implied by man is lack of observation of trusteeship as non-trusteeship and it makes sense that he says the verse bears flaws and negative aspects. In this article, the second interpretation is being designated or at least is preferred through semantic sense of keywords of the verse, particularly word of "lack of observation" added to "trusteeship" and analysis of verse contents and use of evidence available in the register of the verse and the other verses of the Qur'an.
خلاصه ماشینی:
مفسراني کـه آيـه را بيـان کننـده يکـي از امتيـازات انسـان وبرتـري او در برابـر ديگـر مخلوقات معنا مـي کننـد(طباطبايي،١٣٧٤ش ،٥٢٥/١٦؛ ابـن عاشـور،١٤٢٠ق ،٣٣٥/٢١-٣٣٤؛ فضل الله ،٣٦٢/١٨،١٤١٩-٣٦١؛ مکارم شـيرازي،١٣٧١ش ،٤٥٢/١٧-٤٥١)، بـه پرسـش فـوق پاسخ مثبت مي دهند و در برابر ايـن اشـکال کـه آن مخلوقـات اصـولا از خـويش اختيـاري نداشته تا «امتناع از پذيرش امانت » در مورد آنها صدق پيدا کند، نوعا چنين پاسخ مي دهنـد که منظور از ابا و امتناع آنها، عدم قابليت و عدم ظرفيت وجـودي آنهـا از پـذيرش امانـت و وديعه الهي مي باشد، بر خلاف انسان کـه چنـين سـعه وجـودي و ظرفيتـي را دارا بـوده ودر نتيجه توانسته امانت الهي را بپذيرد و بر دوش گيرد(همان ).
آيا "حمل امانت " همـان "پـذيرش امانـت " اسـت تـا در نتيجـه ابـاء ازحمـل امانت ، امتناع از پذيزش امانت باشد؟ آيا احتمال نمي رود که "حمل امانت " چيـزي غيـر از "پذيرش امانت " باشد و آنها دو مفهوم متفاوت باشند و اين امکان وجود داشـته باشـد کـه بعد از آن که موجودي امانت را پذيرفت ، آن را حمل کند يا حمل نکند؟ جهت روشن شدن موضوع توجه به اين مطلب مفيد خواهد بود کـه خداونـد در هـيج جاي ديگر از قرآن ، تخلف وسرپيچي در برابر خدا را به آسمانها ، زمين و کوه ها و به طـور کلي به جمادات نسبت نداده است ، بلکه به عکس اطاعـت ، انقيـاد (فصـلت /١١) ١ و تسـليم اراده الهي بودن (اعراف / ٥٤)٢ را به آنها نسبت داده است .