چکیده:
در این مقاله به بررسی این مسئله میپردازیم که آیا مفهومسازی از واجبالوجود از بعد تاریخی در تفکر نوافلاطونیان (پروکلس)، قبل از فارابی و ابنسینا بوده است یا خیر؟ پروکلس با طرح چهاربخشی علت اولی، وجود، عقل و نفس به تبیین مبانی فلسفی خود دربارۀ مباحثی همچون خیر محض، استغنا و فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع یعنی أنیت، عقل، خصوصیات و مراتب آن، نفس، خصوصیات و مراتب آن و تقسیم موجودات بر مبنای دهر میپردازد. فارابی و ابنسینا در مسائلی چون استغنا و تمامیت یا فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع، وحدت و بساطت عقل و تجرد آن از ماده، نفس و اینکه به اجرام سماوی حرکت میبخشد و این حرکت مستدیر است، با پروکلس توافق نظر دارند؛ بهطوری که در مواردی عین الفاظ و عبارات پروکلس در کتاب «الخیر المحض» را استفاده کردهاند.
In this paper, we examine the question of whether the conceptualization of the Necessary being has been historically present in the Neo-Platonist (Proclus) thinking before Farabi and Avicenna. With his four-part design comprised of the First Cause, being, reason, and self, Proclus explains his philosophical foundations about topics such as pure goodness, the self-sufficiency and the supreme being of the First Cause, grace, the First innovator, I-ness, reason and its characteristics and degrees, soul and its characteristics and degrees, and divides the creatures based on eternity. Farabi and Avicenna agree with Proclus in issues such as the self-sufficiency and the supreme being of the First Cause, grace, the First Innovator, the contingency or simplicity of reason and its freedom for corporeality, and the soul and its role in the circular movement of the celestial bodies, in a way that in some cases, Proclus’ words and phrases are directly used in the book al-Khair al-mahz.
خلاصه ماشینی:
دانشيار، دانشکدة الهيات ، دانشگاه پيام نور تهران جنوب ، تهران ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٨/٥/٧؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/١٠/٣٠) چکيده در اين مقاله به بررسي اين مسئله مي پردازيم که آيا مفهوم سازي از واجب الوجود از بعد تاريخي در تفکـر نوافلاطونيـان (پروکلس )، قبل از فارابي و ابن سينا بوده است يا خير؟ پروکلس با طرح چهاربخشي علت اولي ، وجود، عقل و نفس بـه تبيين مباني فلسفي خود دربارة مباحثي همچون خير محض ، استغنا و فوق تمام بودن علت اولـي ، فـيض ، اولـين مبتـدع يعني أنيت ، عقل ، خصوصيات و مراتب آن ، نفس ، خصوصيات و مراتب آن و تقسيم موجودات بر مبناي دهر مي پـردازد.
صفات احد يا علت اولي و بررسي صفات واجب الوجود در فلسفۀ فارابي و ابن سينا با توجه به آنچه گفته شد، از ديدگاه پروکلس ساختار ذهني و زباني ما به گونه اي اسـت کـه تنها مي توانيم به اموري شناخت پيدا کنيم که در حيطۀ حس ، وهم ، فکر، عقل و منطق (نطق ) قرار گيرند و چون مبدأ نخستين به دليل تعاليش در وراي همۀ اين امور قرار دارد، نمي توانيم دربارة واحد سخني بگوييم ، اما با استفاده از صفات مي توانيم به توصيف واحد بپردازيم ، لذا در اينجا به مهم ترين توصيفاتي خواهيم پرداخت که پروکلوس دربارة واحد دارد.