چکیده:
پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 م. فروپاشید، به دلیل تنزل شدید از جایگاه ابرقدرت جهانی به یک قدرت متوسط منطقهای، دولتمردان روسی دستکم برای یک دهه تا به قدرت رسیدن پوتین، سیاستهای منفعلانهای را در عرصه خارجی درپیش گرفتند. روی کار آمدن دولت پوتین، با تغییرات عمدهای در سیاستهای داخلی و خارجی این کشور همراه شد که از آن جمله، معطوف شدن نگاهها به سمت توسعه زیرساختهای اقتصادی در کنار تحولات اساسی در ساختار نظامی این کشور بود. این تحولات عمدتا در چارچوب یکی از مهمترین اهداف سیاستمداران کرملین؛ یعنی ارتقای جایگاه و افزایش سهم این کشور در معادلات جهانی صورت پذیرفتهاست. در همین راستا، نوسازی ارتش، تسلیحات و تجهیزات نظامی متناسب با دانش و فناوری روز دنیا در دستورکار قرار گرفت. پژوهش حاضر میکوشد با بهرهگیری از روش تحلیلی- توصیفی، به بررسی سیاستهای نظامی اتخاذشده از سوی روسیه در قالب شکل نوینی از دیپلماسی به نام «دیپلماسی نظامی» و تاثیر آن بر سیاست خارجی این کشور بپردازد. بنابراین، پرسش اصلی آن است که «دیپلماسی نظامی چه تاثیری بر سیاست خارجی این کشور داشته است؟» با توجه به اینکه دیپلماسی نظامی، شیوه نوین ارائه توان نظامی برای پرهیز از درگیری، افزایش بازدارندگی و ابزاری در دست کارگزاران سیاست خارجی دولتها بهمنظور افزایش قدرت چانهزنی و توانمندسازی آن است، بررسیهای انجام شده نشان میدهد که اتخاذ چنین رویکردی از سوی روسیه، سبب افزایش توانمندی این کشور در پیگیری اهداف سیاست خارجی و پیرو آن، افزایش قدرت و نقش آن در عرصه تحولات بینالمللی بوده است.
<strong>Abstract</strong>: After the collapse of the Soviet Union in 1991, Russia's power declined dramatically from a superpower to a medium level regional power. For a decade after the disintegration of Soviet Union Russian leaders had a passive foreign policy till Putin came into power. The coming of Putin brought about major changes in domestic and foreign policy of Russia. These changes include expansion and development of economic infrastructures along with major overhaul of military structure. These developments are within the larger goals of Russian leader i.e. elevating the position and status of Russia in global equation. In this direction modernization of the army, weapons and military equipment was carried out on the basis of latest technology. The present article by a descriptive-analytical method wants to examine the military polices pursued by Russia in the form of military diplomacy and its impact on Russia's foreign policy. Therefore, the main question raised here is "what is the impact of military diplomacy on foreign policy of Russia?" Since military diplomacy is a new way of showing military capability for avoiding conflict, increasing deterrence power and an instrument in the hands of foreign policy makers in order to increase bargaining power, therefore the adoption of military diplomacy approach has increased Russia's ability to pursue its foreign policy goals and consequently increase its power and position in international developments.
خلاصه ماشینی:
بنـابراين ، پرسـش اصـلي آن اسـت کـه «ديپلماسي نظامي چه تأثيري بر سياست خارجي اين کشور داشته است ؟» با توجه به اينکه ديپلماسي نظامي ، شيوه نـوين ارائـه توان نظامي براي پرهيز از درگيري ، افزايش بازدارندگي و ابزاري در دست کارگزاران سياست خارجي دولـت هـا بـه منظـور افزايش قدرت چانه زني و توانمندسازي آن است ، بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد که اتخـاذ چنـين رويکـردي از سـوي روسيه ، سبب افزايش توانمندي اين کشور در پيگيري اهداف سياسـت خـارجي و پيـرو آن ، افـزايش قـدرت و نقـش آن در عرصه تحولات بين المللي بوده است .
نگاهي به سال هاي ١٩٩٠ تـا ١٩٩٨ نشـان مـي دهـد کـه در دوران يلتسين در رأس رياست جمهوري آن زمان و حاکم بودن گفتمان غرب گرايانه بـر سياسـت خارجي اين کشور، عمده نگاه ها به سمت تعامل با غرب ؛ به ويژه آمريکا بوده و حضور آنها در منطقه آسياي ميانه به منظور ايجاد يک جامعه مدني و توسعه و مدرنيزه کردن دولـت هـاي منطقه (مزارعي ، تابناک، ١٣٩٤) در همين راستا بوده اسـت .
پـوتين درکنـار بهبود وضعيت اقتصادي روسيه ، احياي توان نظامي اين کشور را به شکلي جدي در دسـتور کار خود قرار داد، تا جايي که اکنون به بازويي قابل اتکا و کارآمد درجهت پيشبرد منـافع و اهداف اين کشور؛ به ويژه افزايش قدرت ديپلماسـي و چانـه زنـي در سياسـت خـارجي در عرصه بين الملل تبديل شده است .