چکیده:
سیری در نظریات پیرامون آیات حجاب، به ما نشان میدهد که در عصر جدید، نظری کاملا متفاوت درباره این آیات مطرح شده است. گروهی از نوگرایان، روش پوشش رایج بین زنان مسلمان را زیر سوال برده و برداشت مشهور مفسرین از آیات حجاب را متاثر از فرهنگ و تفکر زمانه دانستهاند. پژوهش پیش رو، به روش کیفی به توصیف و تحلیل و تبیین آیه 31 سوره نور (اخفای زینت) و شبهات وارد بر آن میپردازد و صحت و سقم آنها را بررسی میکند تا روشن شود که چه عاملی سبب زیر سوال بردن حجاب متداول شده است. این تحقیق بعد از تقسیم شبهات به دو قسم محتوایی و متنی، و بررسی و نقد شبهات، به این نتیجه رسیده که زیر سوال بردن حجاب متداول، ناشی از دو عامل است: اول کنار گذاشتن روایات محکم و نیز استفاده از روایات ضعیف در بیان مصادیق و برداشتهای تفسیری و تاریخی؛ و دوم تاثیر فرهنگ غربی بر نگاه روشنفکران غربگرای معاصر.
خلاصه ماشینی:
در نتيجه ميتوان معناي آيه را چنين تبيين کرد: و به زنان باايمان بگو چشمان خود را (از آنچه که نگاه کردن به آن در آيات و روايات حرام شمرده شده) فرو بندند؛ و شرمگاه خود را حفظ كنند؛ و زينتهاي (الحاقي و متصل، اعم از اعضای بدن و موارد زيورآلات و آرايشي) خود را آشكار ننمايند؛ جز آن مقدار كه (بهخوديخود يا ضرورتاً يا بهاجازه روايات آشکار است؛ و سرپوشهاي خود (پارچهها يا روسريهايي که غالباً بر روي سر مياندازند) را بر (گردن) و سينه خود افكنند؛ و اين زينتهاي خود را آشكار نسازند، مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدرشوهرانشان يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان همكيششان يا بردگانشان يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند؛ و هنگام راه رفتن، پاهاى خود را (به قصد جلب توجه مردان) به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود؛ و همگى بهسوى خدا بازگرديد، اى مؤمنان!
در پاسخ به اشکالهاي فوق بايد گفت: اولاً هرچند عبارت «الا ما ظهر» براي زنان رخصتي قائل شده است، اما اين مسئله منافاتي با امري که بهصراحت براي زنان بيان کرده، ندارد؛ چراکه عبارت «لا يبدين زينتهن» با صيغه نهي آمده و دلالت بر حرمت دارد و «الا ما ظهر» مواردي را استثنا کرده است که براي پي بردن به آن ميتوان از روايات، قواعد اصولي يا نهايتاً از عرف زمان استفاده کرد، که در اينجا روايات دلالت بر اظهار مواردي خاص مثل وجه و کفين دارد (کليني، 1407ق، ج 5، ص520؛ قمي، 1363، ج 2، ص101؛ حر عاملي، 1409ق، ج20، ص199).