چکیده:
ختمالغرایب یا تحفهالعراقین یکی از آثار شناخته شده خاقانی است که تاکنون پژوهشهای متعددی درباره آن انجام شده است. با وجود این پژوهشها و بویژه تصحیحهای متعددی که از این متن در دسترس است، هنوز به برخی از ابهامها، پاسخ دقیق و علمی داده نشده است و برخی کاستیها نیز در متن این پژوهشها دیده میشود. این جستار کوشیده است تا با روش توصیفی/ تحلیلی، برخی تعارضها و ابهامهای این حوزه را پاسخ گوید و برخی از کاستیها را برطرف کند؛ در همین راستا به سه موضوع اساسی تحریرهای متعدد تحفه، بازه سرایش و نامهای متفاوت آن پرداخته شده است. از آنجا که موضوعات این پژوهش از دیرباز محل اختلاف خاقانیشناسان و پژوهشگران حوزه ادبیات کلاسیک، سعی شده است در هر بخش، نخست نظر و دیدگاههای موجود بازگو، و سپس بررسی و نقد شود تا با آگاهی از پیشینه هر بخش، نتیجه بهتر و دقیقتری ارائه شود. در این جستار به دور از برخی سخنان ناصواب، اما مشهور، تنها با تکیه بر شواهد درونمتنی آثار خاقانی و اشارات تاریخی موجود، این موضوعات بررسی و در پایان، پاسخی متناسب و درست بهپرسشهای موجود ارائه شده است.
Khaqani Sharvani is one of the prominent and prolific speakers of the sixth century. Khatam al- qarayeb or Tohfat al-Iraqin is one of his well-known works that has been studied extensively so far. Despite these researches, and in particular the numerous corrections made available to this text, some of the existing ambiguities have not been answered scientifically accurately and some shortcomings in the text have not been addressed. This research can be seen. This essay attempts to address some of the contradictions and ambiguities in this field by descriptive / analytical approach and to address some of the deficiencies; and its different names are discussed. Since the subjects of this research have long been the subject of controversy among classical scholars and scholars in the field of classical literature, it has been attempted in each section to first review and critique existing views and then to review and critique them with the knowledge of each section's background. This essay has attempted to address these issues away from some inappropriate but famous remarks, relying solely on the in-text evidences of Khaqani's works and historical references, and in the end provide a proper and correct answer to the existing questions.
خلاصه ماشینی:
گمان ميرود همين تعريض ها را خاقاني دربارة تحفه نيز تجربه کرده است ؛ چراکه او نسخه هاي متعددي را به اطراف ارسال مي فرستاده و هريک از اين نسخه ها با ستوده اي متناسب بوده که خاقاني قصد پيشکش کردن تحفه را به او داشته است ؛ از همين روست که در وصف تحفه ميگويد: چـــون مـــريم روزه دار عـــذرا بـــس تهمـــت ديـــده مـــريم آســـا از مشــــتي، ناحفــــاظ بــــدنام پوشـــيده بـــه مـــوي، جملـــه انـــدام (خاقاني، ١٣٨٧: ١٥٧) البته به نظر ميرسد، اين کار در نزد شاعران و نويسندگان معمول بوده است ؛ مثلا در همين قرن ششم شاعري به نام قاضي ظهيرالدين بسطامي ٤، نيمي از کتاب خويش را به نام الحکايۀ في الشکر و الشکايۀ به جمال الدين موصلي اتحاف ميکند و ظاهرا پس از پايان ، آن را به صدرالدين خجندي پيشکش ميکند (نک : ناشناخته ، ٢٥٣٥: ٨٤).
در هميين قسمت است که خاقاني ميگويد: مــدحش بــه ازيــن نگســترد کــس ايــن تحفــه ، عــراق و شــام را بـــس گـــر خـــاطر پـــاک را کنـــد حـــث ايــن تحفــه ، کراســه ايســت محــدث (خاقاني، ١٣٨٧: ٢٤٨) به احتمال زياد و خلاف نظر بسياري از پژوهشگران ، تحفه در اين بيت به معناي «هديه و پيشکش » نيست و چون اين قسمت پس از سفر حج و عراق خاقاني سروده شده است ، خاقاني براي اين تحرير جديد نام «تحفه » را برميگزيند که در منابع نزديک به روزگار او نيز همين نام را ميتوان يافت و ما آن را در بخش «ختم الغرايب يا تحفه العراقين » بيشتر بررسي خواهيم کرد.