چکیده:
یکی از مسائل مبتلابه در محاکم مدنی از گذشته تا حال مستثنیات دین است. فقها و حقوق دانان در این مسئله معتقدند که اگر مدیون اموالی به جز خانه و برخی دیگر از ضروریات زندگی نداشته باشد، دائن نمی تواند او را وادار به فروش آن اموال کند. ابعاد مختلف مستثنیات دین در کتب فقها و پژوهش های فقهی و حقوقی مورد کنکاش قرار گرفته است؛ اما آنچه بدان پرداخته نشده، تاثیر شرایط مالی دائن بر حکم مستثنیات دین است. این سوال که آیا اگر دائن خود در عسر و حرج باشد، باز هم می توان حکم به استثناء برخی اموال مدیون کرد؟ سوالی است که در این پژوهش از لابه لای کتب فقهی، روایی و حقوقی سعی بر پاسخ دهی به آن شده است. در پایان پس از بررسی ادله مستثنیات دین که عمده آن ها روایات و قاعده لا حرج است، آنچه به عنوان پاسخ این سوال بیان شده این است که این ادله شامل موردی که دائن خود در عسر و حرج است، نمی شود. لذا اگر دائن در عسر و حرج باشد تا جایی که عسر و حرج او رفع شود، می توان از اموال مدیون برداشت نمود؛ حتی اگر خانه او باشد.
one of the issues in civil courts has been the exemptions of debt from the past to the present. Jurists and jurisconsult in this issue believe that if debtor owes no property except his home and some other necessities of life, creditor cannot force him to sell the property. Different aspects of debt exemptions have been explored in jurisprudence books and jurisprudential and juridical researches, but what has not been addressed is the impact of financial conditions the creditor on debt exemptions arbiter. The question of whether the creditor is still in penury can also order the debtor with the exception of some property of debtor? This is the question that has been tried to be answered in this research through jurisprudential, traditionary and law books. In the end, after examining the reasons for the debt exemptions, which are mainly narrations and the rule of distress and constriction negation, what is stated as an answer to this question is that these reasons does not apply to the case where creditor himself or herself is in distress and constriction (insolvency), therefore, debtors’ property can be withdrawn as long as distress and constriction (insolvency) be removed from creditor, even if it is his (debtor) house. if creditor is in distress and constriction (insolvency).
خلاصه ماشینی:
در پایان پس از بررسی ادله مستثنیات دین که عمده آنها روایات و قاعده لا حرج است، آنچه به عنوان پاسخ این سؤال بیان شده این است که این ادله شامل موردی که دائن خود در عسر و حرج است، نمیشود.
این نکته که اگر تنها دارایی مدیون خانه و یا برخی موارد ضروری دیگر زندگی باشد، دائن نمیتواند مدیون را وادار به فروش این موارد به جهت پرداخت دین نماید، در کلام قدما و متأخران از فقها آمده است.
آنچه در این پژوهش بدان پرداخته شده، بررسی همین نکته است که آیا از ادله فقهی مستثنیات دین میتوان این نکته را برداشت کرد که حتی در صورت در عسر و حرج بودن دائن، باز هم مستثنیات دین لازمالرعایه است یا خیر؟ ممکن است در یک استدلال استحسانگونه به ذهن برسد که جانبداری از مدیون با رأفت اسلامی سازگارتر است که چهبسا در شرایطی که دائن دارای قدرت مالی برتری است، این نکته درست باشد.
ب. نکته دیگری که در نقد استدلال به این روایت برای بحث مستثنیات دین میتوان بیان کرد، این است که این روایت بیانگر یک حکم اخلاقی است؛ بدینمعنا که اگر دائن صبر کند و مدیون را بیسرپناه نکند، مطابق با اخلاق حسنه رفتار کرده است، نه اینکه صبر وی الزامی باشد خصوصاً در شرایطی که خود دائن از لحاظ مالی وضع بدتری دارد.
نقدی که بر استدلال به این قاعده به ذهن میرسد این است که با توجه به فرض محل بحث که دائن خود نیز از لحاظ مالی در حرج است، وجهی برای مقدم شدن لاحرجی که به نفع مدیون حکم میکند، وجود ندارد.