چکیده:
بهرام صادقی و ژانماری گوستاو لوکلزیو هر دو از نویسندگان سنتشکن و نوآور معاصر هستند که، همانند هر یک از بزرگان علم و ادب، بر نویسندگان پس از خود نیز تأثیرگذار بودهاند. با توجه به اینکه این دو نویسنده از پیشگامان عصر داستاننویسی پسامدرن به شمار میروند و در یک برهۀ زمانی دو رمان مشهور خود، ملکوت (1350) و صورتجلسه (1963) را به نگارش درآوردهاند، این سؤال مطرح میشود که تا چه اندازه مؤلفههای نوشتار پسامدرن در این دو اثر همسویند. شایان ذکر است، شرایط اجتماعی و تاریخی زمان نگارش این دو رمان به فرضیۀ شباهت آنها قوت میبخشد: صورتجلسه پس از جنگ الجزایر و ملکوت پس از کودتای 28 مرداد نگاشته شده است. مطالعۀ نزدیکیِ نوشتار پسامدرن در این دو رمان از این جهت جالب توجه است که مفهوم پسامدرن در فرهنگها و جوامع گوناگون یکسان نیست. در این مقاله، با تکیه بر شاخصترین مؤلفههای پستمدرنِ مشترک در این دو اثر به مطالعۀ درونمایۀ مرگاندیشی، دوگانگی و تناقض و در نهایت، بُعد معماگونۀ روایت می-پردازیم
Bahram Sadeghi and Jean-Marie Gustave Le Clezio are both innovative contemporary writers. Considering that these two writers are pioneers of the postmodern period of fiction in their countries, and that during this time, they wrote their two famous novels, Malakut (1350) and Interrogation (1963), this question is to be seen : to what extent postmodern writing components are similar in their mentioned works? It is worth noting that the social and historical conditions for the writing of these two novels strengthen their similarity assumption: Interrogation was written after Algerian war and Malakut was created after the coup d’etat of August twenty eight. Examining the affinities between these two novels could be also interesting because the postmodern concept is not the same in different cultures and societies. In this paper, based on the most common elements of postmodern writing in these two works, we study the theme of death thought, duality and contradiction, and finally, the enigmatic aspect of the narration.
خلاصه ماشینی:
همچنين ، از ميان پژوهشگران آثار لوکلزيو، تنها تيري لژ در رسالة دکتري خود به مطالعة ويژگي هاي نوشتار پسامدرن در آثار لوکلزيو در کنار تأثيرات رمان نو و اگزيستانسياليسم پرداخته است (١٩٩٥ ,gerLe)، که دسترسي به آن به دليل موجود نبودن هيچ گونه نسخه ديجيتالي از اين رساله براي نويسندگان اين مقاله امکان پذير نبود.
با توجه به شرايط اجتماعي حاکم در زمان نگارش رمان هاي مورد مطالعه (تبعات جنگ جهاني دوم در مورد هر دو اثر، جنگ الجزاير پيش از خلق صورتجلسه و کودتاي ٢٨ مرداد قبل از نگارش ملکوت)، مي توان گفت که پرداختن به درونماية مرگ انديشي در هر دو اثر امري طبيعي به نظر مي رسد: «پس از فرا رسيدن دوره شکست و زوال آرمان گرايي هر آنچه که ارزش ايثار و ازخودگذشتگي را داشته باشد، اضطراب ، از خودبيگانگي و مرگ انديشي بر فضاي فرهنگي سيطره مي يابد.
(٥٧ :٢٠٠٩ ,De Cortanze) اگرچه اين توصيف در مورد تمامي آثار اين نويسنده اغراق آميز به نظر مي رسد، اما اين مسئله تا حدود زيادي در مورد رمان صورتجلسه صدق مي کند، زيرا درون ماية خشونت در جاي جاي کتاب ، به ويژه در رفتار شخصيت اصلي آن ، آدام ، محسوس است .
پيشگويي فرد «ناشناس » در مورد سکتة مرد چاق (٨) و همچنين اين که او تنها کسي است که دکتر حاتم او را از راز خود آگاه مي کند و به او آمپول مرگ تزريق نمي کند، از مواردي است که باعث مي شود ذهن خواننده متوجه و مشغول اين شخصيت مرموز شود.
خواننده در حدس و گمان هايش ممکن است «ناشناس » را به عنوان راوي و يا نويسنده داستان در نظر بگيرد و اقدام به نوعي برهم فکني شخصيت ها کند که اين از فنون رمان پسامدرن مي باشد.