چکیده:
چکیده شعر هنری زبانی است که از دو توانایی توصیفی و موسیقایی بهره میبرد. معمولاً در ترجمة شعر یکی از این دو توانایی به نفع دیگری نادیده گرفته میشود. آنچه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد دقت در انتقال معنا و وفاداری به تصویرپردازیهای شاعر است. افیم اتکیند، زبانشناس و ادیب روس در پژوهشهای خود در حوزة ترجمه شعر به شش نمونه از ترجمة اشاره کرده و معتقد است که هرگونه تلاش برای ترجمة شعر و به ویژه اشعار با شکل ثابت به یکی از این نمونهها محدود میشود. امّا آنچه اتکیند به آن میرسد در نهایت آن کلیتی نیست که او اصرار دارد در ترجمه از زبان مبداء به زبان مقصد حفظ شود. به نظر ما اصلیترین قسمت شعر که لفظ یا موسیقی کلمات است در ترجمه شعر از دست میرود. از این رو مقاله حاضر بر آن است که پیشنهادی در جهت امکانپذیر ساختن انتقال موسیقی شعر از زبان مبداء به زبان مقصد ارائه دهد. پیشنهاد ما انتقال آوایی در رسمالخط زبان مقصد است که میتواند جنبههای موسیقایی شعر فرانسه را در خوانش خوانندگان فارسی زبان ناآشنا به زبان فرانسه برجسته کند. بدین ترتیب خوانندة فارسی زبان شعر فرانسه نه تنها از جذابیتهای معناشناختی شعر بهره میشود بلکه میتواند از موسیقی شعر که جزء جدایی ناپذیر آن است نیز لذت ببرد.
Abstract Poetry is a lingual art that utilizes both description and music. In the course of translation, One of these two features of poetry is generally favored over the other with focus on conveying the meaning and poetical imagery of the poem. Efim Etkind, Soviet linguist and translation theorist points out different forms of translation and demonstrates that any endeavor in translation of poetry is restricted to these six described forms. What makes him to remain critical is that, in his opinion, the generality of the poem is nonetheless lost using any of these described methods. In this following article we suggest a way to make it more possible to convey the music of poem, which we assume is the important lost feature, through phonetic transfer from the source language to the orthography of the target language. We think conveying the phonetic of the poem would make the Persian speaking readers of French poetry more familiar with the musical property of the French language poetry and thus not only giving the Persian reader a semantic attraction of the poetical work but also an impression of the poem’s music, pronunciation and rhythm which is an inseparable part of this lingual art
خلاصه ماشینی:
اما ما این پرسش را مطرح می کنیم که اگر در خلق شاعرانه ، لفظ و معنـا در کنار هم پیش می روند، آیا نمی توان در ترجمة شعر چنان عمل کرد که سخن در کنـار معنـا باقی بماند؟ آیا خوانندة ترجمة شعر باید از خواندن متن اصلی محروم باشد؟ آیا او نمـی توانـد شعر را پیش از فهمیدن معنایش پوشش شعری دهد؟ انتقال آوایی زبان مبداء که در مقالة حاضر زبان فرانسه است ، می تواند در این باره راهگـشا باشد.
بدیهی اسـت کـه در ایـن شـیوه ترجمـه ، هیچ کدام از ساز و کارهای زیباشناختی مربوط به شعر در متن اصلی ، به متن ترجمه شـده انتقـال نمی یابد و مترجم تنها گزارشی از آنچه در گسترة معنایی شعر می گذرد، در اختیار خواننده قرار می دهد و به همین دلیل دور از انتظار نیست که این گونة ترجمه اصولاً به نثر صورت پذیرد.
او تلویحاً به این امر اشاره دارد که آنچه ترجمه می کنـد، شـعر اسـت ، امـا تـلاش او بی فرجام می ماند، چون حتی اگر مثلاً در چند یا چندین بیت اول بتواند فنـون آوایـی از جملـه ضرباهنگ یا قافیه را به کار گیرد، در ادامه از این تلاش منـصرف خواهـد شـد، زیـرا آنچـه در صورت به معنا می رسد، از زبانی به زبان دیگر متفاوت است و در این بین یا باید جانب معنـا را گرفت و آنچه را در زبان مبدأ بیان شده منتقل کرد و یا به شکلی کاریکاتور گونه ، به قافیه سـازی پرداخت .