چکیده:
برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ سالۀ شاهنشاهی به مثابه یک رویداد فرهنگی و ایدئولوژیک در جهت باستانگرایی و تلاش محمدرضاشاه برای تقویت مشروعیت خود، از جمله آرایی است که بسیاری از پژوهشگران بر آن تأکید کردهاند، اما مسئلۀ نوشتار حاضر این است که برگزاری این جشنها در دهۀ 1350، چه ارتباطی با زمینههای اقتصادی و بازیگری بینالملل به عنوان رویکرد مقاله براساس مفهوم «هژمونی» دارد. درواقع، در پی پاسخ به این سؤال است که چرا محمدرضاشاه این جشنها را در آغاز دهۀ ۱۳۵۰ برگزار کرد و چه اهدافی از منظر بینالمللی برای آن میتوان در نظر گرفت؟ براساس روش تاریخی و با کاربست مفهوم «هژمونی» گرامشی در حوزۀ فرهنگ و مناسبات بینالملل، به این سؤال پاسخ داده خواهد شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که محمدرضاشاه پس از انجام اقداماتی در تقویت موضع داخلی با حمایتهای آمریکا و افزایش درآمدهای نفتی و خروج انگلستان از خلیجفارس، با برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله و معرفی خود به عنوان یک بازیگر بینالمللی، در راستای ایجاد یک دولت سلطه و سپس هژمون در منطقه گام برداشت و با کاربست برخی ابزارها توانست طرح دولت سلطه در منطقه را عملی کند. البته در تأسیس دولت هژمون، با توجه به مخالفتهای منطقهای و نارضایتیهای داخلی ناموفق بود و وقوع انقلاب 1357 نقطۀ پایان آن به شمار میرود.
2500 year celebration of the Persian Empire has been studied from different perspectives. The relations of these celebrations, especially, with highlighting the ancient history of Iran, that is Iranian magnificence's era, and Mohammadreza shah’s efforts to legitimize his government are the main Ideas of most studies. Inviting many of the most powerful Leaders of the world to attend in this celebrations shows the exact planning of Pahlavi Regime to promote itself. This Study seeks to examine this celebrations from the International relationship viewpoint. The main question of this article is why Mohammad Reza Shah, despite financial problems, held these celebrations in 1971. With historical method and the concept of Gramsci's "hegemony" in the field of culture and international relations, answer will be given. Findings of the research indicate that Mohammad Reza Shaha, by holding 2500 year celebrations and introducing himself as an international actor in the 1350s, has taken steps to establish a hegemonic state in the Middle East, and by using tools he has succeeded in establishing a state of domination in the region, but in creating the hegemony was unsuccessful, and the 1979 Revolution ended this plan.
خلاصه ماشینی:
خود شاه چنین می گفت که این «جشن متعلق به تمام مردم ایران و مربوط به تاریخ ایـران اسـت و بایـد امکان کامل داده شـود تـا عمـوم مـردم ایـران در آن بـه نحـو کامـل شـرکت نماینـد» (ایـران جاوید، ١٣٥٠: ٤٥) و در جای دیگر آن را حتی «متعلق به تمام عالم بشریت » خوانده بود (برنامه کامل جشن های دو هزار و پانصدمین سال کورش کبیر و بنیاد شاهنشاهی ایران ، ١٣٤٠: ٦)، ولی نگاهی به لیست میهمانان حاضر در این جشن ، این گفتـه را رد مـی کنـد.
حتـی تهیـۀ نـشریۀ خـاص ایـن جـشن هـا نیـز بـه متخصصان کانادایی و انگلیسی و هندی واگـذار شـد (مرکـز اسـناد مؤسـسۀ مطالعـات تـاریخ معاصر، ١٣٥٠: سند شماره ١٧١ تا ١٧١-٢-١ - ١٧٧) تا نشان داده شود که ایـن جـشن هـا بـا اهداف اولیۀ آن بسیار فاصله گرفته و شاه اکنون درصدد است تا خود را در عرصۀ بین الملل بـه خوبی نشان دهد؛ به همین دلیل خود وی در سـخنانی در بـین اعـضای شـورای مرکـزی ایـن جشن ها گفته بود: «ما این یادبود را فقط یک یادبود ملی خود نمی دانیم ، بلکـه آن را متعلـق بـه تمام عالم بشریت می شناسیم » (برنامه کامل دوهزار و پانـصدمین سـال کـوروش کبیـر و بنیـاد شاهنشاهی ایران ، ١٣٤٠: ٩).
Sīyāsati Khārijīyi Āmrīkā wa Shāh Banāyi Dulatīyi Dastnishāndih dar Īrān, Tarjumihyi Firiydūn Fāṭimī, Tihrān: Nashri Markaz.