چکیده:
ادبیات، زیباییآفرینی در زبان است و ادبیات تعلیمی، آن دسته از آثار ادبی را شامل میشود که با زبانی ادبی و هنرمندانه به تعلیم و هدایت انسانها بپردازند. ادب تعلیمی در ایران یکی از پردامنهترین انواع ادبی است؛ بهطوری که اگر یک اثر ادبی کاملا از نوع تعلیمی نباشد و در انواع حماسی، غنایی و یا نمایشی قرار گیرد، باز تعلیماتی در آن نهفته یا آشکار است. این مقاله پس از تحلیل ادبیات تعلیمی در قلمرو زبانی و ادبی به بررسی این نوع ادبی در قلمرو فکری میپردازد. در قلمرو فکری، ادبیات تعلیمی از نظر محتوایی در شاخههای تربیتی، آموزشی و نیز در دیگر انواع ادبی مورد تحلیل قرار گرفته است. در هرکدام از انواع ادبی تعلیماتی با همان درونمایه بهصورت غیرمستقیم وجود دارد. در ادبیات غنایی، تعلیمات بر پایه احساسات انسانی است و شاعر ضمن توصیف و بیان احساسات شخصی خویش در موضوعات مختلف به بیان تعلیمات عاشقانه، عارفانه، آیینی، فلسفی و طنز نیز میپردازد. در ادبیات حماسی، تعلیمات انقلابی، جنگ و پایداری جایگاه ویژهای دارند. در ادبیات نمایشی، محتوای ارزشی و اخلاقی بهصورت غیرمستقیم در آثار نمایشی استفاده میشود که نقش تربیتی آنها بهویژه برای کودکان و نوجوانان، اهمیت زیادی دارد. وجود ادبیات تعلیمی در انواع ادبی دیگر، نشانهای از «ادبیات متعهد» در آن آثار است.
خلاصه ماشینی:
برخي از مقالات در اين زمينه که به بررسي پيشينه و شرح ادب تعليمـي، گونـه هـا و کارکردهاي آن پرداخته ، عبارت اند از: ـ «بررسي خاستگاه ادبيات تعليمي منظوم و سير تطور و تحول آن در ايران » (يلمه هـا، ١٣٩٥)؛ ـ «بررسي دگرگوني ادب تعليمي در جريان هاي شعر معاصـر در ارتبـاط بـا تحـولات اجتماعي» (نوري، ١٣٩٦)؛ ٦ / پژوهشنامه ادبيات تعليمي، شمارة چهل ودوم ، تابستان ١٣٩٨ ـ «بررسي جايگاه ادبيات تعليمي در قصايد فارسي» (محسنينيا، ١٣٩٠)؛ ـ «کارکردهاي تعليمي ادبيات فارسي» (رضي، ١٣٩١)؛ ـ «کاربست گفتمان عاطفي در متون تعليمي با تکيه بر بـاب پـنجم گلسـتان سـعدي» (محمودي، ١٣٩٦)؛ ـ «ادبيات تعليمي و تربيتي در شاهنامۀ فردوسي» (جهانتيغ ، ١٣٩٠)؛ ـ «مضامين تعليمي در شعر آييني» (نوريان ، ١٣٩٣)؛ ـ «لحن تعليمي در ديوان حافظ » (رضي، ١٣٩٢)؛ ـ «ادبيات غنايي و ادبيات تعليمي» (انصاريپور، ١٣٩٥) از آنجا که موضوع «تحليل ادبيات تعليمي در انواع ادبي ديگر » به صورت مستقل و با اين طرح و محتوا در قرن چهاردهم مورد بررسي قرار نگرفته است ، نگارنده سعي دارد با رويکرد و ديدگاهي نو، به بررسي اين موضوع در آثار ادبي منظوم بپردازد.
اخوان در قطعه شعر زير، با لحني طنزآلود، با بهره گيري از مثل مشهور «سرکۀ نقد بـه از حلواي نسيه » از رواج ظلم و نبود عدالت و سکوت مردم در برابر ظلم در جامعه انتقاد ميکند: بکش امــــــروز بـار ظلـم را نقـد کــه آيــد عــــدل در فــرداي نســيه چو شـوهرمادر بـدجنس نقـد اسـت چــه داري حســرت بابــاي نســيه ؟ ١٠ / پژوهشنامه ادبيات تعليمي، شمارة چهل ودوم ، تابستان ١٣٩٨ مثل گويد کـه يـک مـن سـرکۀ نقـد بــه از هفتـــاد مــن حلــواي نســيه (اخوان ثالث ، ١٣٨٧: ٢٩٣) و يا کلمات و اشعار قصاري که با محتواي تعليمي از شاعران به جا مانده است : پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردني است (فرخزاد، ١٣٨٤: ١٣٤).