چکیده:
قصیده عینیه ابنسینا از جمله اولین آثاری است که در آن روح یا نفس ناطقه انسان به شکل یک پرنده به تصویر کشیده شده است. این قصیده نمایش فرود آمدن روان است که از جهان عقول مجرده در زندان تن اسیر میگردد و سرانجام آرزو میکند به خاستگاه نخستین خود بازگردد. قصیده عینیه محمدرضا حکیمی با نام "الوهیج" که در بحر کامل مضمر و با همان قافیه عینیه ابنسینا سروده شده است، در واقع پاسخی به عینیه ابنسینا در روزگار ما به شمار میآید. چارچوب نظری بحث تلفیقی از ادبیات و جهانبینی گنوسیها درباره دوگانگی روح و جسم و هبوط روح از عالم بالا و اسارت آن در قفس جسم است. یافتههای پژوهش نیز گویای این واقعیت است که عینیه ابنسینا و عینیه محمدرضا حکیمی دارای ساختار گنوسی هستند و با مقایسه محتوایی و ساختاری این دو چکامه میتوان ضمن کشف تشابهات و تفاوتهای موجود در آنها، دغدغههای درونی و زوایای پیدا و پنهان اندیشه این دو حکیم را به شیوه توصیفی-تحلیلی شناخت.
خلاصه ماشینی:
یافته های پژوهش نیز گویای این واقعیت است که عینیۀ ابن سینا و عینیۀ محمدرضا حکیمی دارای ساختار گنوسی هستند و با مقایسۀ محتوایی و ساختاری این دو چکامه میتوان ضمن کشف تشابهات و تفاوت های موجود در آن ها، دغدغه های درونی و زوایای پیدا و پنهان اندیشۀ این دو حکیم را به شیوۀ توصیفی-تحلیلی شناخت .
حکیمی نیز هم چون ابن سینا در قصیدۀ عینیۀ خود «با دفاع از نظریۀ دوگانگی جسم و روح تلاش کرده به صورت تمثیلی و با زبانی نمادین کیفیت هبوط روح را در جسم و عالم ماده به تصویر بکشد» (فتح اللهی و نظری، ١٣٨٨: ١).
فتح اللهی و علی نظری در سال ١٣٨٨ مقاله "نماد انگاری قصیدۀ عینیه ابن سینا و بازتاب آن در اندیشۀ عارفان مسلمان " را در نشریه پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره ١٤ به چاپ رسانیده اند که در آن نمادهای موجود در عینیه ابن سینا و بازتاب آن در آثار عارفان مسلمان مورد بررسی قرار گرفته که در آن حتی اشاره ای نیز به عینیۀ حکیمی نرفته است .
هبوط روح از عالم بالا و گرفتاری آن در دام تن و فراموش کردن اصل خود و درنهایت تلاش برای رسیدن به اصل خویش ، از جمله اصولی هستند که در اندیشه گنوسیها وجود دارد و میتوان این اصول را در قصیدۀ عینیۀ ابن سینا و قصیدۀ الوهیج استاد حکیمی یافت .
استاد فروزانفر در شرح مثنوی معنوی به برداشت اخوان از این داستان اشاره کرده و یادآور میشود که شاید قصیدۀ عینیۀ ابن سینا و به تصویر کشیدن روح در قالب کبوتر یا ورقاء از این مأخذ گرفته شده باشد (فروزانفر، ١٣٧٣: ٥٩٤).