چکیده:
به رغم بنیادهای متباین دین و دولت، با برآمدن صفویه به عنوان نخستین دولت ملی در ایران که به پیوند دین و دولت منجر گردید، بنیادهای سلطنت از مشروعیتی دینی برخوردار گشتند و روحانیت و علمای شیعه نیز در این جایگاه از نقشی بنیادین در ترویج فرهنگ تشیّع، بسترسازی برای عمل به قوانین و احکام فقهی شیعه، احیای امر به معروف و نهی از منکر، تأمین مصالح عامّه و دفاع از حقوق مردم و سرانجام تعمیق و بسط مباحث علمی در تمامی حوزههای علمی و تمدن عظیم ایرانی ـ اسلامی مشارکت نمودند؛ تا جاییکه روحانیت توانست با تاسیس نهاد مرجعیت به نیرویی سیاسی تبدیل گردد. علیرغم پیوندهای تنشزای این دین و سلطنت، اما این نیروی سیاسی با منشأ مشروعیت مجزا از سلطنت تا دورهی قاجاریه کارویژههای خود را در حوزهی عمومی-سیاسی ایران تداوم بخشید؛ اما با انقلاب مشروطه و نقش فعالی که درآن ایفا نمود به بازخوانی در گفتمان تجدد اسلامی کمک شایانی نمود؛ تا جاییکه از طریق ایجاد چالش در نظام سلطنتی در انقلاب بعدی ایران و در قالب گفتمان بازگشت به خویشتن اسلامی، خود به تنهایی دست به نوسازی انقلابی زد. مقاله حاضر با نگاهی اجمالی به نقش نهاد مرجعیت و روحانیت شیعه در گفتمان مشروطه خواهی ایران از طریق روش اسنادی پرداخته است.
In spite of the foundational foundations of religion and state, with the advent of the Safavid dynasty as the first national government in Iran that led to the interconnection of religion and state, the foundations of the monarchy enjoyed religious legitimacy, and the clerics and scholars of Shia also play a fundamental role in promoting the Shia culture , The foundation for the practice of Shia jurisprudential laws and regulations, the restoration of good faith and the prohibition of denial, the provision of public goods and the defense of the rights of the people, and finally the deepening and expansion of scientific discussions in all major Islamic and Islamic civilizations; Where the clergy could become the political force by establishing the authority of authority. Despite the tensions of this religion and the monarchy, this political force, with the origin of legitimacy from monarchy to Qajar period, continued its work in the public-political sphere of Iran, but with the constitutional revolution and the active role played by it, it was revisited in the discourse of Islamic renewal By providing a revolutionary modernization, alone, by creating a challenge to the royal system in the next Iranian revolution and in the form of a discourse returning to Islamic self. The present article gives an overview of the role of Shiite authority and clerics in the constitutionalist discourse of Iran through the documentary method.
خلاصه ماشینی:
چکيده به رغم بنيادهاي متباين دين و دولت ، با برآمدن صفويه به عنوان نخستين دولت ملي در ايران که بـه پيونـد دين و دولت منجر گرديد، بنيادهاي سلطنت از مشروعيتي ديني برخوردار گشتند و روحانيت و علماي شيعه نيز در اين جايگاه از نقشي بنيادين در ترويج فرهنگ تشيع ، بسترسازي براي عمل به قوانين و احکام فقهي شيعه ، احياي امر به معروف و نهي از منکر، تأمين مصالح عامه و دفاع از حقوق مردم و سرانجام تعميق و بسط مباحث علمي در تمامي حوزه هاي علمي و تمدن عظيم ايراني ـ اسلامي مشارکت نمودند؛ تا جايي که روحانيت توانست با تاسـيس نهاد مرجعيت به نيرويي سياسي تبديل گردد.
از نظر او جايي که قرآن وجود دارد و علمـا بـه رتـق و فتق امور ميپردازند، لزومي ندارد که قانون اساسي باشد (حائري، ١٣٦٠، ٣٥٠) در يک کلام ، اسباب و علل مخالفت مرحوم شيخ فضل الله نوري بـا مشـروطه را مـيتـوان اينگونه جمع بندي نمود: ١- تضعيف قدرت پادشاه ٢- اصل تفکيک قوا ٣- تساوي آحاد مردم در برابر قانون ٤- آزادي بيان و قلم ٥- قانونگذاري ٦- دخالت و کلا در امر ولايت شرعي ٧- تصميم گيري بر مبناي قاعده اکثريت و اقليت (زيباکلام ،١٣٨٩:٣٩٥) گفتمان عدالت محور در مقابل گفتمان شريعت محور دسته ديگري از روحانيت وجود داشتند که پيروزي مشروطه بيشتر مديون تلاش آنان بوده و گرچه هر دو چهره مدرنيته را (آزادي و پيشرفت ) پذيرفته بودنـد ولي هرگز حاضر به پذيرش بنيادهاي مدرنيته مانند خردبـاوري، سکولاريسـم ، اصـالت تجربـه و اومانيسم نشدند.