چکیده:
در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی و به دنبال جریان به اصطلاح "موج دوم" فمینیسم» زنان برای
اولین بار به موضوع دانش بدل شدند اما تاریخنگاری زنان از همان آغاز مسیری دوگانه را پیمود؛
تاریخنگاری زنان یا به دنبال آرائهی روایتهای تاریخی دربارهی زنان بود تا با ضمیمه کردن آن به
تاریخ موجودء غیبت زنان در تاریخ را جبران کند و یا در پی آن بود تا «جنسیت» را به عنوان
مقولهای تحلیلی به کار گیرد. به این منظور که با تاکید بر مناسبات اجتماعیای که این غیبت را
ممکن ساخته است. تاریخ را بازآفرینی کند. در ایران نیز تاریخنگاری دربارهی زنان با آثاری
همچون زن در ایران عصر مغول به قلم شیرین بیانی در واقع اولین گامها را در این راه برداشت. در
نوشتار حاضرء ضمن معرفی مختصر رویکرد «توصیفی-الحاقی» و رویکرد «تحلیل جنسیتی» در
تاریخنگاری و نیز با به کارگیری نظریهی «قابلیتهای ساختاری» و مفهوم «انقیاد جمعی» از الکس
کالینیکوس, به بررسی فرضیات کتاب زن در ایران عصر مغول خواهیم پرداخت. مقالهی پیش رو با
این نتیجهگیری به پایان میرسد که اگر چه برخی از زنان در ایران عصر مغول توانسته بودند تا
حدودی از سد مناسبات جنسیتی موجود فراتر روند اما کل طبقهای که این زنان به آن تعلق
داشتند و یا زنان سایر طبقات. از این آمکان بی بهره بودند؛ چنانچه همهی زنان تلاش میکردند تا
فراتر از مناسبات جنسیتی موجود عمل کنندء پی میبردند که به صورت جمعی تحت انقیاد
هستند.
خلاصه ماشینی:
تاریخنگاری دربارهی زنان در ایران؛ مطالعهی موردی: نقد و بررسی کتاب زن در ایران عصر مغول از شیرین بیانی سارا موسوی چکیده در دهههای1980 و 1990 میلادی و به دنبال جریان به اصطلاح "موج دوم" فمینیسم، زنان برای اولین بار به موضوع دانش بدل شدند اما تاریخنگاری زنان از همان آغاز مسیری دوگانه را پیمود؛ تاریخنگاری زنان یا به دنبال ارائهی روایتهای تاریخی دربارهی زنان بود تا با ضمیمه کردن آن به تاریخ موجود، غیبت زنان در تاریخ را جبران کند و یا در پی آن بود تا «جنسیت» را به عنوان مقولهای تحلیلی به کار گیرد، به این منظور که با تأکید بر مناسبات اجتماعیای که این غیبت را ممکن ساخته است، تاریخ را بازآفرینی کند.
«جنسیت» به عنوان مقولهای تحلیلی به دنبال یافتن پاسخ این سؤالات است که چگونه «جنسیت» به طور اجتماعی مناسبات میان افراد را شکل میدهد؟ و اینکه «جنسیت» چه نقشی در معنابخشی به درک دانش تاریخی ما دارد؟(Scott 1986: 1055) نظریه ی قابلیت های ساختاری و مفهوم انقیاد جمعی ؛ الکس کالینیکوس الکس کالینیکوس اصطلاح «قابلیتهای ساختاری» را از اریک الین رایت وام میگیرد تا نشان دهد که اگر چه عامل ها هنگام عملکردن، نیروهای خود را به کار میگیرند اما قوای دیگری هم به شکل ساختاری تعیین و تعریف میشوند؛ به این معنا که عمل کنشگر به جایگاهی بستگی دارد که او در ساختارهای غالب اجتماعی اشغال میکند.