چکیده:
مقاله حاضر به دنبال اثبات نظریه اختیاری بودن ظهور است که در این خصوص ابتدا با در افکندن استدلالی در مقدمه، چشماندازی از فرایند و برایند بحث به تصویر کشیده میشود. این استدلال که در مقدمه و طلیعه بحث آمده دارای دو مقدمه و یک نتیجه است در مقدمه اول به نظریه «تلفیقی بودن ظهور» یعنی زمینی و آسمانی بودن ظهور و در مقدمه دوم به نظریه «اختیاری بودن سرنوشت» با رویکرد تبیینی و تحلیلی پرداخته میشود نظریه تلفیقی بودن ظهور با مولفههای سهگانه «ماهیتشناختی ظهور»، «عواملشناختی ظهور» و «خاستگاهشناختی ظهور» مستندسازی و توجیه میشود و در مقدمه دوم به بحث اثبات نظریه «اختیاری بودن سرنوشت» پرداخته میشود که در اینجا ابتدا به تحلیل ماهیتشناختی سرنوشت توجه شده و بعد به طرح نگرش سهگانه جبرگرایی، تفویضگرایی و اختیارگرایی پیرامون سرنوشت مبادرت میشود و در آخر به برتری نگرش اختیارگرایی در توجیه نظریه اختیاری بودن سرنوشت نظر داده میشود. که در نهایت و پایان بحث بعد از اثبات دو نظریه «تلفیقی بودن ظهور» و «اختیاری بودن سرنوشت» به نتیجهای چون «اختیاری بودن ظهور» منتهی میشویم.
خلاصه ماشینی:
بنابراین وقتی که بشر در سرنوشت اجتماعی خویش اختیار و اراده نداشته و تنها فاعل مؤثر در اینجا اراده الهی باشد بالتبع در تاریخ خویش نیز هیچگونه اراده و اختیاری نداشته و تنها قدرت تأثیرگذار قدرت الهی خواهد بود بر این اساس مقوله ظهور و رخداد آنکه در تاریخ بشریت شکل گرفته و در فرجام آن به وقوع میپیوندد تنها با یک نوع عامل یعنی عاملیت خدا تأثیر گرفته و همین عامل به شکلگیری و تحقق آن مبادرت مینماید و برای انسان و اراده او در این نظریه هیچگونه جایگاهی لحاظ نشده که مقهوریت، سرنوشت محتوم او میباشد.
در پایان لازم است گفته شود که برای مقوله ظهور دو ساحت میتوان تعریف کرد ساحت «اصل ظهور» و ساحت «زمینهسازی ظهور» بیشک در ساحت اول که اصل رخداد ظهور است خدا تنها عامل و فاعل آن دانسته شده و بشر و اراده بشری در آن هیچگونه تأثیر و دخالتی ندارد ولی بحث در ساحت دوم که همان زمینهسازی برای ظهور باشد، نگرش سهگانه جبرگرایی، تفویضگرایی و اختیارگرایی مطرح شده است که با نگرش جبرگرایانه نفی تأثیرگذاری بشر ثابت میشود و با نگرش تفویضگرایانه اثبات تأثیرات استقلالی بشر توجیه میشود و با نگرش سوم یعنی نظریه «امر بینالامرین» تأثیرات تلفیقی یعنی قدرت خدا و قدرت بشر را به صورت سلسله مراتبی تثبیت میکند که براساس این نظریه ظهور ابتدا با اذن الهی و بعد با مساعدت بشری زمینهسازی شده و رخدادش به وقوع میپیوندد.