چکیده:
دو عنصر کارآمد پیرنگ و زمان، دو جزء جداییناپذیر داستان به شمار میآیند و نقش بسزایی در روایت دارند. هر داستان براساس حوادث و رویدادهایی ساخته میشود که نویسنده آنها را براساس زمانبندی بخصوصی برگزیده است؛ چنانکه زمانمندی در روایت داستان رعایت نشده نباشد، با مجموعهای از حوادث روبهرو میشویم که نقل منسجم آنها توسط نویسنده و دریافت آنها توسط خواننده غیرممکن است. ژرار ژنت یکی از محققان ساختارگراست که مباحث جامعی را در خصوص زمانمندی در روایت، در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است. این پژوهش بر آن است تا براساس نظریۀ ژنت نشان دهد که عنصر زمان در خاطرهنگاشت دا مهمترین عامل سازندۀ روایت است. دا، بهروایت سیدهزهرا حسینی و تدوین سیدهاعظم حسینی، یکی از آثار معاصر در حوزۀ ادبیات مقاومت است که در آن به موضوع جنگ پرداخته شده است. بارزترین ویژگی روایی این رمان، استفاده از زمان بهصورت گذشتهنگر است و رویدادها بهترتیب و براساس زمان وقوعشان بازگو میگردند. بیشترین درنگ و توصیفات داستان دا مربوط به حادثۀ اصلی (جنگ) است که هنگام پرداختن به آن، زمان داستان دارای شتاب منفی میشود؛ بهنحوی که خواننده متوجه گذر زمان نمیشود. مجموع این ویژگیها علاوهبر اینکه موجب جذابیت روایت برای خواننده میشود، تا حدود زیادی جنبۀ مستندبودن اثر را هم حفظ میکند.
The two effective elements of the plot and time are two integral parts of the story and play a significant role in the narrative. Each story is based on events and events that the author has chosen on a special timeline; as timeliness is not met in story narratives, we encounter a set of events that make their coherent translations by the author and impossible to get them by the reader. This study seeks to show that the element of time in the memory of "da" is the most important constructive element of narrative based on the theory of genes. "Da" is one of the contemporary works in the field of resistance literature, which deals with the subject of war. The most prominent feature of the narrative of this novel is the use of time as a retrospective and events are arranged according to their time of occurrence. The most disturbing and descriptive of the story of "Da" is related to the original incident (war), when dealing with it, the time of the story is negatively accelerated so that the reader does not realize the passage of time....
خلاصه ماشینی:
پيشينۀ خارجي افلاطون در کتاب سوم جمهوري در باب روايت ميگويد: «همۀ روايـت هـا از دو نـوع بخـش تشـکيل شـده انـد: گفتارهـا و قسمت هاي بين گفتارها» (راغب ، ١٣٩١: ١٧٤) و ارسطو نيز در باب روايت شناسي در فصل سوم بوطيقا ميـان بازنمـايي يـک ابژه (سرگذشت ) به وسيلۀ راوي و بازنمايي آن از طريق شخصيت ها تمـايز قائـل شـد (مکاريـک ، ١٣٨٥؛ بـه نقـل از شـکري، ١٣٩٥).
زمان داستان رابطۀ گاه شمارانۀ ميان حوادث داستان است به گونه اي که در اصـل رخ داده و زمـان مـتن بـه چگونگي جايگزين کردن اين حوادث در متن ارتباط دارد (حري، ١٣٨٧: ٩٧).
زمان وقـوع ايـن رويـداد ٣١ شهريور سال ١٣٥٩ است ؛ اما راوي پيش از پرداختن به موضوع اصلي داستان ، اطلاعاتي دربارة شخصـيت هـاي اصـلي و فضاي داستان به خواننده ميدهد و براي اين منظور، از فلش بک يا زمان پريشـي گذشـته نگـر سـود مـيجويـد.
بعد از نقل مکان شخصيت اصلي داستان به تهران نيز رويدادها ارتباط مستقيمي با جنگ دارند و در تمـام داسـتان محوريـت اين بن مايه همچنان حفظ شده است : بالاخره حسن و سعيد سال ١٣٦٥ موفق شدند به جبهه بروند...
قسمت سوم روايت ، از صفحۀ ٧١ تا ٧٢٣، نيز متعلق به حادثۀ اصـلي (جنـگ ) اسـت و بيشـترين تـداوم را در قالـب «درنـگ توصيفي» و «صحنۀ نمايشي» داراست ؛ درنتيجه داستان شتاب منفي بـه خـود مـيگيـرد و روايـت در جريـان و زمـان داسـتان ساکن شده است .