چکیده:
پیش از این، رویکردهای زبانمحور، متن را واحد ترجمه قرار میداد و این امر مطالعه عناصر فرهنگی در ترجمه را با چالش مواجه میکرد. با تغییر واحد ترجمه از متن به فرهنگ، "وفاداری" متن مقصد به متن مبدا مفهوم دیگری گرفت و ترجمه همچون ابزاری برای ایجاد ارتباط فرهنگی بین اقوام مورد توجه مطالعات ترجمه قرار گرفت. به عبارتی، مطالعات ترجمه بهمثابه ابزاری برای بررسی نقش متن ترجمه شده، و بهعنوان اثری مستقل، در تعاملات فرهنگی بکار آمد. در مقاله حاضر، راهبردهای ناهید فروغان در ترجمه عناصر فرهنگی در ترجمه کتاب کاش کسی جایی منتظرم باشد اثر آنا گاوالدا را بر اساس تقسیم بندی بالارمورد بررسی وتحلیل قرار خواهیم داد. سپس با توجه به نظر برمن در مورد ترجمه بهمثابه اثری مستقل، رابطه بین این راهکارها و استقلال متن ترجمه شده را نشان خواهیم داد.
خلاصه ماشینی:
با تکيه بر اين باور که ترجمه خوديک اثر است که بايد در زبان مقصد داراي هويت مستقل و معنادار باشد، حقيقتي که برمن نيزبر آن تاکيد دارد، قصد داريم به اين سوال پاسخ دهيم که در مواجه با عناصر فرهنگي بيگانه تا چه ميزان بايد معناي ضمني اين عناصر را انتقال داد؟ در اين راستا، راهبردهاي بکارگرفته شده توسط ناهيد فروغان در کتاب کاش کسي جايي منتظرم باشد٢ اثر آنا گاوالدا٣، در ترجمه عناصر فرهنگي و رابطه بين اين راهکارها و استقلال متن ترجمه شده مورد بررسي قرار ميگيرد.
(١١) در اين مثال ، با تطبيق آوايي و املايي نام سباستيانوس و نيزوام گيري واژه سن )saint( و در نتيجه حفظ تماميماهيت عنصر فرهنگي در ترجمه ، مترجم فضاي رومي-مسيحي را القا ميکند و خواننده با تکيه بر روال کلي روايت و ايجاد ارتباط معنايي بين نگاه شخص ، تير(نويسنده چند سطر قبل از تيرهاي کوپيدون صحبت کرده و مترجم در پانويس چنين توضيح داده است : خداي عشق در اساطيريوناني) و سباستيانوس ميتواند نتيجه گيري کند که همچون تيرهايي که بر بدن سباستيونوس قديس فرو رفته اند، راوي نگاه شخص را بر بدن خود حس ميکند.
لازم به ذکر است که در ترجمه اساميکه نشان از مسائل تاريخي و فرهنگي سلطه جويي نـقـد زبـان ادبـيات خـارجـي دوره پـانزدهـم ، شـمـاره ٢١، ، پــايـيز و زمســتان ١٣٩٧ ٢٣٣ و Translation of Cultural Elements and their Signifcance in Textual .