چکیده:
در این مقاله با محور تمثیل به بررسی اشعار میرزا حبیب خراسانی با مفاهیم مبتنی بر تقابل عقل و عشق و جسم و جان پرداخته شده است. اشعاری که در آنها تشبیه محمل ایجاد تمثیل است. از دیرباز تمثیل یکی از ابزارهای مهم بلاغی مورد توجه شاعران بوده است؛ لذا شاعران سعی در استفاده از آن داشتند. میرزا حبیب خراسانی نیز با استفاده از تمثیلهایی که دارای بار معنایی تصویری و اندیشه است اول سعی در ایجاد تصاویر و ایماژ در شعر در جهت خیالانگیز کردن آن و ایجاد لذّت در مخاطب دارد. شاعر با استفاده از ایماژ به بیان ادراکات حسی و عاطفی خود میپردازد؛ دوم سعی در ابلاغ و انتقال پیام دارد؛ در واقع هر تمثیل با بار معنایی اندیشه، پیامی در خود دارد که آنرا به مخاطب انتقال میدهد. در این نوع تمثیل در جهت درک مفاهیم انتزاعی از امور حسی برای توضیح آن بهره برده میشود. این مقاله به شیوه کتابخانه ای و از طریق فیش برداری به شیوه توصیفی تحلیلی در دیوان اشعار میرزا حبیب خراسانی صورت گرفته است.
In this article, by considering the allegory, the poems of Mirza Habib Khorasani are discussed with the concepts based on the contrast between reason and love and body and soul. The poems in which allegory is created by using simile. From ancient times, allegory has been one of the important rhetorical devices of poets and they have tried to use it. Mirza Habib Khorasani also uses allegories that have visual meaning and thought. First, he attempts to create images in poetry in order to fantasize it and create pleasure in the audience. The poet uses his image to express his emotional perceptions; second, he attempts to convey and transfer the message; in fact, any allegory with the meaning of the thought has a message that transmits it to the audience. This type of allegory is used to understand the abstract concepts of sense to explain it. This article is done in a librarian way and through a descriptive-analytical method in the poem of Mirza Habib Khorasani.
خلاصه ماشینی:
تمثيل در شعر ميرزا حبيب خراساني 3 سعيده ساکي انتظامي ١*، محمد رسول يوسفوند٢، سيد احمد حسيني کازروني ١- مربي گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد خرم آباد، ايران ٢- گروه زبان انگليسي دانشگاه رازي ، کرمانشاه ، ايران ٣- استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد بوشهر، ايران چکيده : در اين مقاله با محور تمثيل به بررسي اشعار ميرزا حبيب خراساني با مفاهيم مبتني بر تقابل عقل و عشق و جسم و جان پرداخته شده است .
اما هدف از اين مقاله بررسي اين تقابل با ديدگاهي نوين يعني بررسي تمثيل هاي ساخته شده با مشبه معقول و مشبه به محسوس مرکب است که در ديوان اشعار ميرزا حبيب خراساني نيز کم نيست .
پيشينه تحقيق : در زمينه تقابل عقل و عشق تحقيقات فراواني انجام گرفته است که در اينجا به مختصري از اين مقالات اشاره مي گردد: ١- مرتضي رزاق پور و همکاران (١٣٩٣) در مقاله بررسي و تحليل تصويرپردازي از عقل در اشعار سنايي ، به اين نتيجه رسيده اند کاربرد مفاهيم انتزاعي و دشوار حکمي و فلسفي در آثار منظوم عرفاني به طرق و شيوه هاي مختلفي در قالب حکايت هاي تمثيلي ، داستان هاي تعليمي و موعظه هاي اخلاقي مرسوم بوده است ، تصويرسازي از عقل در اشعار سنايي متنوّع است و از انواع عناصر هنري در به تصوير کشيدن واژة عقل در معاني مختلف آن سود جسته است .
جان سليمان و تن چو اهريمن اهريمن را به عشق سودا کن (خراساني ، ١٨٥:١٣٥٣) و در موارد عديده ديگر که ذکر مي گردد نيز مي توان ديد که تمثيل در شعر ميرزا حبيب خراساني از طريق مشبه معقول به مشبه به محسوس ساخته شده است .