چکیده:
آزادسازی سیاسی یا دموکراسی حداقلی، با دموکراسی حداکثری و نهادینهشده یکسان نیست و بهلزوم، به تثبیت و نهادینهشدن دموکراسی نمیانجامد؛ تحقق این هدف، مستلزم شرایط و فرصتهای مطلوب در ساختار قدرت و حاکمیت و کنشگران سیاسی و مدنی است. این پژوهش با روش پژوهش تحلیلی- تبیینی و رویکرد جامعهشناختی سیاسی در قالب نظریه ساختار- کارگزار و ساختمندی و با هدف تحلیل ریشهها و چالشهای فراروی آزادسازی سیاسی در اردن انجامشدهاست که با وقوع بحران اقتصادی و جنبشهای اجتماعی اعتراضی طبقههای متوسط و تودهها در اردن از سال 1989 آغازشد و با بهار عربی جنبوجوشیافت. گرچه واقعبینانه نیست که پارهای پیشرفتهای اولیه اردن را درخصوص دموکراسی نادیدهبگیریم، هنوز دراینباره با چالشها و کاستیهای اساسی مواجه است. مهمترین پرسش پژوهش، آن است که «فرایند آزادسازی سیاسی در اردن در سه دهه اخیر با چه موانع یا چالشهای مهم سیاسی – اجتماعی مواجه بودهاست؟»؛ فرضیه تحقیق، آن است که فرایند آزادسازی سیاسی در اردن به تحقق پارهای تحولات و اصلاحات در ساختار قدرت، رهبری سیاسی، جنبشهای اجتماعی و کنشگران مدنی و سیاسی دموکراتیک منجرشدهاست که نظام سیاسی این کشور را از شیخنشینهای خلیج فارس متمایزمیسازد؛ باوجوداین با چالشها، کاستیها و موانع مهم ساختاری و غیرساختاری نیز مواجه بوده که عبارتاند از: ضعف اراده سیاسی در حاکمیت، سلطه و استیلای نخبگان و کنشگران حکومتی سنتی- قبیلهای در ساختار قدرت سیاسی، نهادینگی فرهنگ تابعیت در تودهها و شکافهای ایدئولوژیک و سیاسی میان کنشگران و نیروهای اجتماعی و معترض.
خلاصه ماشینی:
Al. Azzam) در کتاب انگليسي با عنوان دموکراسـيسـازي در اردن ، بـه صـورت تـاريخي و تاحدي تحليلي، ريشه ها و فرايندهاي دموکراسي در اردن بررسيشده اند؛ در ايـن کتـاب ، بـا رويکـرد توصيفي و گاه تحليلي، مشارکت زنان در انتخابات و موانع فرهنگي پيش روي آن ، نقـش احـزاب بـا تمرکز بر اخوان المسلمين در انتخابات و مراحل و نتايج انتخابات در اردن در مقاطع تاريخي گوناگون ، بررسـيشـده اسـت ؛ يافتـه مهـم ايـن مطالعـه ، آن اسـت کـه شـکاف هـاي قـومي و مـذهبي در کنـار ملاحظه کاريهاي سياسي در حاکميت ، از پيشرفت جدي دموکراسي در اردن جلوگيريکرده اند؛ گرچه از اين مطالب در پيشينه تاريخي استفاده شده است ، رويکرد جامعه شناختي و نظري اين مقاله با رويکرد تاريخي اين مطالعه ، متفاوت است (٢٠٠٣ ,Al- Attivat)؛ پژوهشگري ديگر، فرايند ظهور جامعه مدني و دموکراتيزاسيون در جهان عرب را به صورت کلي و با نيم نگاهي هـم بـه اردن بررسـيکـرده اسـت ؛ يافته مهم اين کتاب درباره کشور اردن آن است که گرچه نميتـوان پيشـرفت هـاي اردن درخصـوص آزادسازي سياسي به تأثير از الـزام هـاي اقتصـادي و تحـولات دموکراتيـک جهـاني را ناديـده گرفـت ، محـدوديت هـاي سـاختاري ازجملـه محافظـه کـاري در حاکميـت و نخبگـان ، از تعميـق دموکراسـي جلوگيريميکنند (٢٠٠٥ ,Yom).