چکیده:
با توجه به آنکه در روابط کالبد معماری و تعامل آن ها با محیط، نظام عینی کارکرد مناسبی دارد؛ در تعاملی که معمار و مخاطب با اثر معماری برقرار می کنند، نظام فطری او نقش مهمی ایفا می کند و از طرفی مفهوم انگیزش به عنوان معنای اصلی در ساختاراین نظام می تواند معمار مسلمان را جهت خلق فضای حیات طیبه که از منظر قرآن سعادت دنیوی و اخروی انسان را رقم می زند؛ سوق دهد و از آنجا که این حیات با تکیه بر ایمان و عمل صالح محقق می شود، پژوهش حاضر سعی دارد با روش تفسیر موضوعی، علت معرفتی (ایمان) و علت رفتاری(عمل صالح) معمار مسلمان را در چارچوب علل اربعه جهت ایجاد انگیزش نظام فطری او در خلق فضای حیات طیبه با تکیه بر مفاهیم قرآنی مورد بررسی قرار دهد و در این راستا اصول معماری و شهرسازی متناظر با این علل را در نظام فطری معرفی نماید.
خلاصه ماشینی:
ir چکیده: با توجه به آنکه در روابط کالبد معماری و تعامل آنها با محیط، نظام عینی، کارکرد مناسبی دارد؛ در تعاملی که معمار و مخاطب با اثر معماری برقرار میکنند، نظام فطری او نقش مهمی ایفا میکند و از طرفی مفهوم انگیزش بهعنوان معنای اصلی در ساختار این نظام میتواند معمار مسلمان را جهت خلق فضای حیات طیبه که از منظر قرآن سعادت دنیوی و اخروی انسان را رقم میزند؛ سوق دهد و ازآنجاکه این حیات با تکیه بر ایمان و عمل صالح محقق میشود، پژوهش حاضر سعی دارد با روش تفسیر موضوعی، علت معرفتی (ایمان) و علت رفتاری (عمل صالح) معمار مسلمان را در چارچوب علل اربعه جهت ایجاد انگیزش نظام فطری او در خلق فضای حیات طیبه با تکیه بر مفاهیم قرآنی موردبررسی قرار دهد و در این راستا اصول معماری و شهرسازی متناظر با این علل را در نظام فطری معرفی نماید.
؛ بنابراین نگرش سیستمی و نظام محوری به فطرت معمار مسلمان در حوزه معماری و شهرسازی نیز میتواند نظریهپردازان این حوزه را در رفع آسیبهای فرهنگی و هویتی کمک کند چراکه تجزیه کردن و نگاه خرد، نوعی آشفتگی را به همراه آورده است که امکان معرفت به آثار و کسب حقیقت را مشکل نموده است و از طرفی توجه به سیستمهای مادی – عینی که نگرش غربی بر آن استوار است، همواره سبب شده است که نقش فطرت انسان بهعنوان بستر معرفتی او جهت تحقق کمال مدنظر قرآنی که همان حیات طیبه است؛ به فراموشی سپرده شود.