چکیده:
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر معنای زندگی، ترس از ارزیابی منفی و نشخوار فکری زنان افسرده انجام گرفت. این پژوهش در چارچوب یک مطالعه آزمایشی تک موردی همراه با طرح خطوط پایه چندگانه انجام شد. نمونه این پژوهش دو زن دارای تشخیص افسردگی از بین مراجعه کنندگان اورژانس اجتماعی شهرستان بادرود بود که تحت 12 جلسه درمان پردازش مجدد هولوگرافیک قرار گرفتند. هر دو آزمودنی دوهفته قبل از شروع جلسات پرسشنامههای معنای زندگی استیگر و همکاران (2006)، ترس از ارزیابی منفی لری (1983) و نشخوار فکری نولمن-هوکسیما و مورو (1991) را تکمیل نمودند. در ادامه یک روز قبل از جلسه اول و همچنین در جلسات چهارم و هشتم ودوازدهم و در نهایت یک ماه بعد از پایان جلسات به منظور پیگیری پرسشنامه ها در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل نموداری و تعیین درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد. یافتهها نشان داد پیشرفت های بالینی و آماری معناداری در بهبود معنای زندگی، ترس از ارزیابی منفی و نشخوار فکری بعد از درمان بدست آمد (01/0>p). در پیگیری هم پیشرفت های بدست آمده در طول درمان حفظ شد که نشان از پایداری اثر مداخله میداد. با توجه به نتایج به دست آمده میتوان نتیجهگیری کرد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر افزایش معنای زندگی، و کاهش ترس از ارزیابی منفی و نشخوار فکری زنان افسرده تأثیر معنیداری دارد.
The purpose of present study was to investigate the effectiveness of holographic reprocessing therapy on the meaning in life, fear of negative evaluation and rumination of depressed women. This was a multiple baseline single-case study design. Tow depressed women who referred to social emergency center of Badroud city participated to the study and received 12 sessions holographic reprocessing therapy. Two weeks before the intervention, both of participants answer to meaning in life questionnaire (Steger & et al, 2006), fear of negative evaluation scale (Leary, 1983) and Ruminative response scale (Nolen-Hoeksema & Morrow, 1991). Also, the participants answered to thes questionnaire one day before the first session, as well as in the fourth, eighth and and twelfth intervention sessions and finally one month after the end of the sessions as follow up. The data were analyzed using graph analysis, improvement percentile rank and reliable change index. The findings showed that there were significant clinically and statistically improvement in The findings showed that there were significant clinically and statistically decrease in rumination of the participants after treatment. After two months of follow-up, differences were also maintained, indicating the sustainability of the therapeutic effects. According to the results, it can be concluded that holographic reprocessing therapy has significant effect on the meaning in life, fear of negative evaluation and rumination of depressed women was.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اینکه پردازش شناختی یکی از مشکلات زیربنایی افراد مبتلا به افسردگی است و میتواند منجر به کاهش معنای زندگی و افزایش ترس از ارزیابی دیگران و نشخوار ذهنی آن ها شود، بنابراین انتظار می رود تغییر ادراک و خودانگاره که در رویکرد پردازش مجدد هولوگرافیک انجام میشود در درمان افسردگی مؤثر واقع شود.
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی این پیش فرض ، به بررسی اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر معنای زندگی، ترس از ارزیابی منفی و نشخوار فکری زنان افسرده میپردازد.
همان طور که مشاهده میشود شاخص تغییر پایا در هر دو شرکت کننده و برای هر سه متغیر وابسته بیشتر از ٢/٥٨ است (٠٠١ (رجوع شود به تصویر صفحه) بحث و نتیجه گیری یافته های این پژوهش که در چارچوب یک مطالعه آزمایشی تک موردی اجرا شد نشان داد که درمان مبتنی بر پردازش مجدد هولوگرافیک بر افزایش معنای زندگی و کاهش ترس از ارزیابی منفی و نشخوار فکری در شرکت کنندگان پژوهش که تشخیص بالینی افسردگی داشتند، معنیدار است .
درنهایت ، یافته های این پژوهش نشان داد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک میتواند منجر به کاهش نشخوار ذهنی زنان افسرده شود.
به طورکلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک در بهبود معنای زندگی افراد افسرده و همین طور کاهش ارزیابی منفی و نشخوار فکری آن ها مؤثر بوده است ؛ بنابراین پیشنهاد میشود به این شیوه درمانی به عنوان یک رویکرد التقاطی در درمان افسردگی توجه بیشتری شود.