چکیده:
چکیده
امنیت شافت هستهای و منسوب به اصل علم روابط بینالملل است. نظریههای روابط بینالملل، بینشهای متفاوتی را در باره چیستی، چرایی و چگونگی ایجاد وضعیت ایمن یا بروز ناامنی عرضه میکند. بدین سبب، طرح پرسمان امنیت مقولهای است که ذهن بسیاری از اندیشهورزان امنیتپژوه را به خود مشغول ساخته است. در تحقیق حاضر، این سؤال به بوته آزمون گذاشته میشود که: چه همگونیها و ناهمگونیهایی بین پست مدرنیسم و نئورئالیسم در حیطة امنیت وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال، این فرضیه مطرح میشود که نئورئالیسم و پست مدرنیسم با صبغة به ترتیب اثباتی و پسااثباتی خویش سیما و شمایل به نسبت متفاوتی از امنیت نمودار میسازند. جستار کنونی بر آن است تا با روششناسی تطبیقی به بحث دربارة امنیت از منظر نئورئالیسم و پستمدرنیسم پرداخته و از گزارههای همسان و ناهمسان ایشان پردهبرداری نماید. یافتههای تحقیق، گویای این حقیقت است که نئورئالیسم درصدد تحکیم منزلت -ابر- دولت در عرصة امنیت برآمده است. این در حالی است که محور مشترک کلیة اقوال پستمدرنیسم، در نقد دولت بهمثابة بازیگری اصلی و انحصارگر گفتمان امنیتی اثباتگرایی شکل داده؛ هیچ چارچوب مشخصی را ارائه نمیدهد؛ همچنین، خواهان بازتعریف امنیت میشود
خلاصه ماشینی:
از اين روي، پرسش اصلي که پژوهش حاضر درصدد يافتن پاسخ آن است ، عبارت اسـت از: چـه همگونيها و ناهمگونيهايي بين پست مدرنيسم و نئورئاليسم در حيطۀ امنيت وجود دارد؟ تصـور سـيماي امنيتـي دوران پسـت مـدرن بـا همـۀ نـاپختگي، متنـاقض نمـايي يـا اغواکنندگياش و مقايسۀ آن با يکي از نظرگاه هاي با پيشينه اي سالديده و نيرومند در حـوزة 1.
Jean Baudrillard بدون تاکيد بر حيطۀ موضوعي خاص بيان شود، ميتوانستيم مـوارد متعـددي را برشـمريم ؛ مواردي نظير: نئورئاليسم رويکردي کنش گرا و پست مدرنيسم رويکردي واکنش گراست ؛ هر دو جزو جريان هاي نوظهور محسوب ميشوند؛ نوع نگاه به حقيقت و در پي آن تاکيد يکي بر ذهن و مجاز، و تاکيد ديگري بر عينيات ؛ نگرش يکي نشان از غيرتاريخي بـودن اوسـت ؛ در حالي که ديگري تاکيد بر اهميت تاريخ دارد؛ خاستگاه و سرچشمۀ فکـري هـر يـک در غرب و جوامع توسعه يافته بوده ؛ ولي تاثيراتي هرچند محدود در کشورهاي شـرق و کمتـر توسعه يافته به جا گذاشته است ؛ هر دو ديدگاهي کلان و استقرائي بـه موضـوع هـاي حـوزة علوم انساني و جماعات بشـري دارنـد؛ و مـواردي از ايـن قبيـل .
1. Theory تاکيد رويکرد پست مدرن نيز بر رهيافت هاي چندرشته اي، فرارشته اي، درون رشـته اي و تکثرگرايي، مغلق نويسي چندگانه ، آيا دال بر وجود توجه به يـک پديـدة نظـري و کتـابي نيست ؟ نه تنها پيشوايان پست مدرنيسم ، عصر حاضر را بـه تـدوين نظريـات نـوين دعـوت مينمايند؛ بلکه ارزش ها و نگرش هاي ايشان تعريفي را براي رويکردها ايجاد ميکند کـه در قالب آن ميتوان نظريه پردازي نمود(امام جمعه زاده و صـادقي، ١٣٨٨: ٩٨).
اين در حالي است که در گفتمان پست مدرن امنيت نه بـه کسـب قـدرت و توانـايي ميان دولتي؛ بلکه به همکاري و همگرايي بين المللي و جهاني بر اساس آرمان هـاي مشـترک انساني تعريف ميشود.