چکیده:
در اندیشه عرفانی، علاوه بر «مقام عاشقی» به عنوان مقام اولیای مشهور، «مقام معشوقی» وجود دارد که مقام اولیای پنهان و مستور است. در این مقاله، با بررسی نظریههای بزرگان تصوّف از آغاز تا پایان سده هفتم هجری درمییابیم که چنین دیدگاهی درباره مراتب عشق، در اندیشههای احمد غزالی، عینالقضات همدانی، روزبهان بقلی شیرازی، شمس تبریزی و سلطانولد آمدهاست و برآمده از عبارت «یحبّهم» در قرآن و حدیثی از پیامبر اکرم(ص) است. در اندیشه متعالی عرفانی، مقام معشوقی، بسیار برتر از مقام عاشقی است. سالک در مراتب عشق به حق به مرتبهای میرسد که جایگاه عاشق و معشوق عوض میشود و این بار خدا عاشق بنده است و بنده در جایگاه معشوقی قرار دارد. رسیدن به چنین مقامی مستلزم دیدار سالک با فردی است که به مقام معشوقی رسیدهاست. به زعم سلطانولد، شمس تبریزی از جمله کسانی است که به مقام معشوقی رسیدهاست و مولانا نیز پس از دیدار با شمس به این مقام نائل میشود. با مطالعه زندگی مولانا به عنوان نمونه، و تطبیق «مقام معشوقی» او با نظریه «فردانیّت» به این نتیجه میرسیم که مراحل رسیدن به این مقام، مطابق با مراحل دستیابی به فردیّت (کشف سایه، انکشاف آنیما، تجلّی پیر خردمند و...) در اندیشه کارل گوستاو یونگ است و شمس تبریزی به عنوان پیر خردمند، شخصیت مولانا را گسترش داده، به تولّد دوباره رساندهاست.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ، با بررسي نظريه هاي بزرگان تصوف از آغاز تا پايان سـده هفتم هجري درمييابيم که چنين ديدگاهي درباره مراتب عشق ، در انديشه هاي احمد غزالي، عين القضات همداني، روزبهان بقلي شيرازي، شمس تبريزي و سلطان ولد آمده است و برآمـده از عبـارت «يحـبهم » در قرآن و حديثي از پيامبر اکرم (ص ) است .
مقدمه به باور همه نظريه پردازان عرفان و تصوف و نيز مولويشناسان ، مولانا جلال الدين محمـد بلخي علاوه بر اينکه نماينده واقعي انديشه عرفاني است و انديشـه اش نمونـه بـارز نظـام فکري اين مکتب به شمار ميرود، مراتب عرفاني را خود تا درجه نهايي پيموده اسـت و در مقامات سلوک به مقام عارفي کامل رسيده است .
با بررسي متون عرفاني از نخسـتين سـده اسـلامي تـا اوايل سده هشتم هجري (روزگار سلطان ولـد) دريـافتيم کـه نظريـه «مقـام معشـوقي» در عرفان ، پيش از ولدنامه در آثار برخي از عارفان آمده اسـت ، امـا در روزگـار معاصـر، هـيچ پژوهشي درباره دو مقام عاشقي و معشوقي در مفهوم مورد نظر ما انجام نگرفته است و در هيچ منبعي به اين مورد، نه به صورت عام و نـه بـه صـورت ويـژه دربـاره مولانـا، اشـاره نشده است .
براي نخستين بار، در آثار احمد غزالي است که به شرح مقام معشوقي برميخوريم ، اما اين نظريه در انديشه هاي شاگرد او، عين القضات همداني، بـا بسـط بيشـتري آمـده اسـت .