چکیده:
عطار و عرفان دو رشتهی به هم بافتهایی هستند که تکامل هر دو در گرو دیگری است. در واقع تکامل عطار به واسطهی عرفان است و تکامل عرفان فارسی به ویژه در شعر به واسطهی مساعی عطار است.آثار عطار مجموعهی غنی از فرهنگ عرفانی ما را در بر میگیرد که از وجوه مختلف قابل بررسی است. جایگاه مرید ومراد در آثار عطار و نوع تعامل و گفتمانی که با یگدیگر داشتند از مظاهر پر رنگ آثار اوست. از این رو در این مقاله بر آنیم تا در دو اثرش یعنی «الهی نامه» و «اسرارنامه» به نگرش عطار به مقام و منزلت مراد بپردازیم و نحوهی ارشاد مرید را نکته سنجی نماییم. آنچه مسلم است شیوهی روایت گویی و نقل حکایات شاعر میتواند در انعطاف پذیر نمودن این ارتباط تاثیر گذار باشد.در همین راستا با رسم جداول سعی داریم چگونگی این ارتباط را نشان دهیم. با عنایت به شکل بیان روایت که در دو اثر تفاوتهایی قابل رصد است به شاخصهایی در بین این دو قطب عرفان در این دو اثر دست مییابیم.در نهایت وجوه تمایز این نگرش را در آثار فوق الذکر بیان میگردد.
خلاصه ماشینی:
. روایت شناسی اسرارنامه و الهی نامه به نظر میرسد عطار کتاب اسرارنامه خود را با نگاه به سبک شاعری سنایی در حدیقه الحقیقه سروده و نیز سبک مخزن الاسرار نظامی در این کتاب وجود دارد.
منظور از روایت چیست؟ و راوی کیست؟ و چرا ما در این مقاله به روایت و روایت شناسی میپردازیم؟از آنجا که در اسرارنامه و به ویژه در الهی نامه ساختار روایی در القای مفاهیم عرفانی تأثیر داشته و در نوع رابطه مرید و مراد تأثیر گذار است لذا به روایت شناسی این دو اثر گوشه چشمی می¬نماییم.
در الهی نامه گاه میبینیم که عطار برای توضیح و تبیین موضوعی عرفانی یا اخلاقی مطلبی را میآورد که مجبور میشود حکایتی را مطرح کند که ارتباط چندانی با موضوع اصلی داستان نداشته واز پیرنگ کلی روایت دور میافتد؛چنانکه این شیوه را نیز مولوی با مهارت بیشتری در مثنوی خود دنبال کرده است.
) (دختر شاه پریان) (سحر و جادو) (جام گیتی نما) (آب حیات) (انگشتر سلیمان) (کیمیا) آنچه که در ساختار کلی و روابط میان مراد و مرید در الهی نامه عطار به مخاطب و خواننده منتقل میشود این را القا میکند که نوع روابط مراد و مرید بر مبنای نگاهی از بالا به پایین و خشک و غیر منعطف و شریعتمدارانه است.
آنچه که در ساختار کلی و روابط میان مراد و مرید در الهی نامه عطار به مخاطب و خواننده منتقل میشود این را القا میکند که نوع روابط مراد و مرید همچون اسرارنامه تا حد زیادی بر مبنای نگاهی از بالا به پایین، خشک، غیر منعطف و شریعتمدارانه است.