چکیده:
انتخابات از مفاهیم مدرنی است که از زمان انقلاب مشروطه، فراروی عالمان مسلمان قرار گرفته است. درباره جایگاه و اعتبار آن در اندیشه دینی اجماع نظری مشترک، شکل نگرفته و ابهامات زیادی در ترجمان مختصات انتخابات وجود دارد. این مسئله همواره به عنوان یک معضل فکری و اندیشهای مطرح بوده و اندیشههای مختلفی درباره آن پس از انقلاب اسلامی به وجود آمده است. فقدان مباحث نظری و توافق مبنایی در تبیین دقیق جایگاه آن، باعث بروز چالشهای عملی گستردهای شده است. این پژوهش درصدد است تا با روش توصیفی تحلیلی به سوالات ذیل پاسخ دهد:1- آیا در اندیشه عالمان شیعی، انتخابات، در اداره زندگی سیاسی، حجیت و اعتبار دارد یا آنکه انتخابات صرفا تکلیف دینی مسلمانان بوده و نوعی قدرت نمایی آنان در قبال دشمنان خارجی است؟ 2- چه راه حلهایی برای خروج از این مشکل نظری میتوان پیشنهاد کرد؟ از دیدگاه نواندیشی دینی امکان انتخابات وجود دارد، ولی در نگاه اندیشه دینی سنتی انتخابات، به تنهایی، در سامان زندگی سیاسی، حجیت و اعتبار ندارد.
خلاصه ماشینی:
خلاصۀ دیدگاههای دو اندیشۀ دینی دربارۀ نقش انتخابات در زندگی سیاسی دیدگاههای طرفداران اندیشۀ دینی سنتی: ۱- وجود انسان سراسر فقر و نیاز است و انسان دارای فقر وجودی و وجود ربطی است و لذا در تمام فعالیتهای خود نیازمند هدایت و راهنمایی است(جوادی آملی، 1384: 30)؛ ۲- هدف دین هدایت و سعادتمندی انسان در دنیا و آخرت است و کلیۀ افکار و اعمال بشر را حتی در امور جزئی بیان میکند(مصباح یزدی، 1378، ج1و2: 71 ؛جنتی، 1363: 13)؛ ۳- حاکمیت مطلق از آن خداست و خداوند خالق و مالک حقیقی انسان است و حکومت از شئون ربوبیت است(مصباح یزدی، همان، 17) و هیچ کس حاکمیت ندارد، مگر آن که از سوی خداوند مأذون باشد؛ ۴- منصب حکومت و ولایت از سوی خداوند به پیامبر اسلام(ص) و سپس علی(ع) و امامان معصوم واگذار شده است و در دوران غیبت فقیه، عادل و پرهیزکار از سوی معصومین به حکومت منصوب شده است(یزدی، 1388: 1)؛ ۵- قوای حکومت مانند قوۀ مقننه، مجریه و قضائیه تحت نظر و اشراف ولی فقیه و به عنوان مشاوران وی به قانونگذاری اجرا و قضاوت میپردازند و این سه قوه، زمانی اعتبار دارند که تحت امر ولی فقیه باشند(مصباح یزدی، 1373: 162 و مؤمن، کلمات سدیده: 17)؛ ۶- مردم دارای حق حکومت نبوده(مصباح یزدی، 1377: 84) و رأی آنان صرفا میثاق با ولی امر است(جوادی آملی، پیرامون وحی و رهبری: 172-173) و حکم خداوند متعال باید به اجرا درآید، حتی اگر اکثریت با آن مخالفت نمایند(مصباح یزدی، 1377: 313)؛ ۷- قانونگذاری منحصرا از سوی خداوند است و قانونگذاری انسان شرک در ربوبیت است(مصباح یزدی، 1378، ج1و2: 71) و در زمان غیبت ولی فقیه به دلیل تسلط بر فقه، قوانین مورد نیاز جامعه را استنباط و در اختیار آنان قرار میدهد(آذری قمی، 1371: 42 به بعد) و مجلس شورای اسلامی بازوی مشورتی رهبر است(مصباح یزدی، حکومت اسلامی و ولایت فقیه: 95)؛ ۸- از نصوص دینی، قانون اساسی و اندیشۀ سیاسی امام خمینی نیز همین دیدگاه برداشت میشود؛ ۹- از نگاه اندیشۀ دینی سنتی، کارکرد آرای مردم، انجام وظیفه در حمایت از ولی امر جامعه، سهیم بودن مردم در تحقق آرمانهای حکومت دینی، خلع سلاح مخالفان نظام و خنثی کردن تبلیغات آنان است(مصباح یزدی، 1377: 313).