چکیده:
پژوهش های علوم اجتماعی به طور عام و تحقیقات انسان شناختی به طور خاص، به ویژه در نیم قرن اخیر و از منظرروش شناسی، مورد بحث هایی اساسی واقع گردیده اند. بسیاری از این مباحث را باید حول آنچه تحت عنوان چرخش تفسیری در علوم اجتماعی مطرح شد، مدنظر قرار داد؛ چرخش تفسیری، پیش از هر چیز، پرسش از فلسفه علوم اجتماعی ومشخصا روش شناسی آن بود. در نگاه جدید، بر رسالت روش شناختی علوم اجتماعی، نه برای تبیین علی واقعیت های اجتماعی شیء انگاشته شده، بلکه به منظور دستیابی به فهمی از زندگی مردم آن گونه که براساس ادراک ایشان بنا شده است، تاکید شد. انسان شناسی به عنوان یکی از رشته های ممتاز به لحاظ درگیری انسانی با اجتماعات فرهنگ محور،
همواره از پیش برندگان پیشتاز چنین نگاهی در پژوهش های خود بوده است. رهیافت تفهمی- تفسیری در روش شناسی انسان شناختی، مبتنی بر مبانی اندیشه ای ویژه و نیز شیوه های عملی انعطاف پذیری است که پژوهشگر را در جستجوی معنی، هدایت می کند. مقاله حاضر، تاملی بر این مبانی و شیوه ها با تکیه بر آرای اندیشمندانی چون کلیفورد گیرتز و ویلهم دیلتای می باشد.
خلاصه ماشینی:
3- مختصات یابی معنی: نفوذ به جهان های اجتماعی نخستین نکته ای که باید در اینجا بدان توجه نمود اینکه معنی اساسا سیال و بسیار متغیر است؛ بر این اساس آن تعریفی که یک کنشگر از کنش خود در ذهن دارد متفاوت از معنایی است که یک پژوهشگر به کنش وی نسبت می دهد.
به سیاق گذشته، تکرار می کنیم که هدف انسان شناسی رسیدن به فهمی از کلیت زندگی اعضای یک جامعه است، از این منظر باید تأکید کرد که هر نظام اجتماعی - فرهنگی دارای سطوح و لایه های مختلفی بوده و فهم کلیت مزبور مستلزم شناخت این سطوح می باشد.
گیرتز با رد این مدعا و با به چالش کشیدن دیدگاه علی و تبیینی نسبت به فرهنگ و پدیده های اجتماعی، اصالت را بیش و پیش از آنکه به صورت بدهد، به معنای نمادها می دهد و معتقد است که برای درک فرهنگ بایستی به سراغ محتوا رفت و نه شکل گیرتز در سنت انسان شناختی سعی می کند با تعریف و مشخص نمودن دو مفهوم اصلی، راه را بر بنیاد نظریه خود هموار کند.
برخلاف نظر استروس و سایر انسان شناسان، گیرتز با به کار گرفتن روش هرمنوتیک، در پی فهم فرهنگ و معنای آن از درون است و همین امر، نیازمند آن است تا اولا وی تعریف خاص خود را از فرهنگ ارائه دهد و از سوی دیگر، با یک انقلاب روشی در انسان شناسی، در جستجوی این مفهوم، رویه های حاکم بر آن و معانی خاص آن باشد.