چکیده:
اهمیت علوم انسانی در پیشرفت و ارتقای سطح کیفی جامعه از یکسو و رشد نایافتگی و بیتوجهی به این علوم از سوی دیگر موجب آسیب جدی به بعد انسانی و اجتماعی جامعه شده است. این آسیب تا حد زیادی پیامد ناکارآمدی نیروی انسانی متخصص در این حوزه از علوم است. مهمترین راهکار برای رویارویی چنین وضعیتی اصلاح و بهبود آموزش دانشگاهی است. در این پژوهش به طراحی الگوی آموزش دانشگاهی در حوزه علوم انسانی پرداخته شد. به این منظور از پژوهش کیفی، روش نظریهپردازی داده بنیاد و مصاحبه عمیق استفاده شد. مشارکتکنندگان 22 نفر از خبرگان علمی در زمینه آموزش و یادگیری، طراحان آموزشی و مدیران و برنامهریزان آموزش عالی بودند. متن مصاحبهها پس از پیادهسازی با استفاده از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی تحلیل شد. نتایج تحلیل دادهها قالب مدل پارادایمی عبارتاند از: شرایط زمینهای (بررسی بنیاد نظری، بافت و یادگیرندگان)، شرایط علی (تغییر رویکرد از آموزش سنتی به آموزش مبتنی بر شایستگی)، شرایط مداخلهگر (درونیسازی فرهنگ دانشگاهی برای سهولت در تغییر)، راهبردها (شناسایی شایستگیهای سهگانه، طراحی برنامه آموزشی مبتنی بر شایستگی، کاربست برنامه آموزشی، ارزشیابی، بازنگری و اصلاح برنامه آموزشی)، پیامدها (دستیابی به شایستگی شناختی، اجتماعی و عاطفی).در کدگذاری گزینشی نیز «الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر شایستگی» بهعنوان مقوله هستهای در نظر گرفته شد. در نهایت الگوی طراحیشده با استفاده از تکنیک توافق محور دلفی و پرسشنامه محققساخته اعتباریابی شد.
خلاصه ماشینی:
درمجموع میتوان گفت آنچه بیش از هر چیز حوزه علوم انسانی و جایگاه این رشته ها را تهدید و تضعیف میکند ضعف در طراحی و استفاده از الگوهای آموزشی مناسب و نارسایی فعالیت آموزشی استادان در تربیت دانش آموختگانی است که بتوانند ضمن محافظت از ارزش های این علوم ، شایستگی لازم را برای پرداختن به فعالیت های حرفه ای در این حوزه داشته باشند و در یک کلام به شایستگیهای شناختی، اجتماعی و عاطفی مجهز باشند؛بنابراین مسئله اصلی این پژوهش ، ناکارآمدی الگوهای آموزشی مورداستفاده استادان در رشته های علوم انسانی برای پرورش دانش آموختگان شایسته است و به تبع طرح چنین مسئله ای، سؤال پژوهش این است که الگوی آموزشی که بتوان با استفاده از آن به توسعه و بهبود شایستگی در دانشجویان علوم انسانی پرداخت ، چگونه الگویی است ؟ پژوهش حاضر به منظور پاسخ به این سؤال پژوهشی و طراحی الگوی آموزشی مناسب در این زمینه انجام شده است ؛ اما آنچه پیش از ورود به مراحل طراحی آموزشی برای ظهور یک الگوی آموزشی ضرورت دارد این است که طراح آموزشی رویکرد معرفت شناسانه خود را مشخص کند؛ زیرا هر الگوی آموزشی ریشه در رویکرد ویژه ای دارد که هویت و خاستگاه آن الگو را نمایانمیسازد.
فراتر از تحلیل های فوق آنچه بیش از هر چیز در فرایند گردآوری، تحلیل و کدگذاری داده ها خودنمایی میکند و نیز هدف اصلی پژوهش حاضر است ، توجه به ابعاد شایستگیهای سه گانه شناختی، اجتماعی و عاطفی در دانشجویان علوم انسانی و تلاش برای زمینه سازی به منظور توسعه این دسته از شایستگیها است ؛ ازاین رو الگوی طراحیشدهدرنهایت «الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر شایستگی برای رشته های علوم انسانی» نام گذاری شد.