چکیده:
ساختار استعاری و نمادین اسطوره و بنیان کهنالگویی آن، همواره زمینههای بازگشت اساطیر را در ذهن و زبان مردم مهیا میکند. باورها و مراسم آیینی مناطق مختلف از حضور قدرتمند اندیشهها و آرزوهای آغازینه بشر پرده برمیدارد. حضور نمادین حیوانات و گیاهان اسطورهای در روزگار معاصر یکی از نشانههای دیرینگی و حیات رازآلود اساطیر است؛ حضوری که به سلسلهمراتب زندگی، یعنی عبور از عالم تجرد به سوی عالم تجسد اشاره دارد. یکی از زمینههای مغفولمانده در ردیابی چنین موضوعی گورنگارههاست. حکاکی نقوش جانوران یا گیاهان در مزار اقوام مختلف میتواند گواه حضور این پدیدارهای رازآلود ذهن بشر باشد. نگرش رازآلود به زندگی و مرگ در گورنگاریها همواره گویای ماندگاری عقاید و دیدگاههای اسطورهای است. در پژوهش حاضر تلاش شده تا با بهرهگیری از روش نقد اسطورهای و مشاهده میدانی به تبیین و واکاوی گورنگاریهای روستای سوران پرداخته شود. نتایج تحقیق نشان میدهد که بیشتر باورهای اسطورهای در قالب حضور نمادین حیوانات و گیاهان استمرار یافته است؛ نشانههای اسطورهبنیاد که گواه احیا و بقای آموزههای نخستین در باورهای عامه منطقه است؛ باورهایی مقدس که ضمن پیوند با باورهای آیینی مردم، با گذر از تاریخ و رسیدن به عصر حاضر هنوز طرز نگاه و باور مردم منطقه را به هستی متاثر میسازد.
خلاصه ماشینی:
٢. پيشينۀ تحقيق گسترة پژوهش هاي اسطوره شناسي در ايران با توجه به تاريخ کهن آن بسيار پـرحجم و پردامنه است ؛ اما در باب تحليل کهن الگوها و نمادهاي گورنگاره ها تحقيقات انـدکي بـا تأکيد بر قبور مناطق خاص در قالب مجلات باستان شناسي ارائه شده است ؛ مانند مقالـۀ «سنگ نگاره هاي ارسباران (سونگون )» (رفيع پور، ١٣٨١) يا «نشانه شناسي نقوش سنگ قبور قبرستان تخت فولاد اصفهان با تأکيد بر نقش حيواني شير و ماهي» (صفيخاني و همکاران ، ١٣٩٣).
اهميت تمسک به هيئت هاي حيواني براي تفهـيم معـاني و بيـان امور رمزناکانه به حدي است که در علم تعبير خواب و در تأويـل هـاي عرفـاني نيـز از پيکرهاي حيواني و نقش سمبليک آن ها رمزگرداني ميشـود؛ چنانکـه ديـدن «شـير» در خواب و غلبه کردن بر آن نشانۀ پيروزي و فرمانروايي دانسته شده است (تفليسي، ١٣٨١: ٤٦٠) يا کبوتر که در قصيدة ورقائيۀ ابن سينا سمبول «روح » است : هبطت اليک من المحـل الارفـع ورقــاء ذات تغــرر و تمنــع (رستگار فسايي، ١٣٨٣: ٢٠٥) بر همين اساس بازتاب اشکال حيوانات يا جانوران در گورنگاره ها ـ که بيشتر نمـاد خصلت انساني يا زندگي و مـرگ اسـت ـ مفهـومي فرهنگـي ـ اعتقـادي دارد؛ زيـرا 36 «حيوانـاتي کـه اغلـب در رؤياهـا و نقاشـيهـا ديـده مـيشـوند، تـا حـدودي نشـانۀ هم ذات پنداري با انسان هستند و جنبه ها و تصاويري از طبيعت پيچيدة انسـان را نشـان ميدهند» (شواليه و گربـران ، ١٣٨٤: ٣/ ٤٥).
در آيـين ميترايسـم کـه از آيين هاي کهن ايران باستان است درخت سـرو بـا خورشـيد در پيونـد اسـت .