چکیده:
در ادبیات معاصر اختلاف نظری هست بر سر اینکه آیا از منظر صدرا ماهیت امری در-جهان است یا تنها در-ذهن است. این نوشتار قصد دارد که بر اساس متن های آثار صدرا شواهدی اقامه کند که از منظر صدرا ماهیت امری در-جهان است. مهم ترین تعابیر صدرا که در ظاهر دلالت بر در-جهان نبودن ماهیت دارند، از این قرار هستند: نخست اینکه ماهیت انتزاعی است؛ دوم اینکه ماهیت ذاتا معدوم است؛ و سوم اینکه ماهیت بر وجود حمل می شود. برای نیل به هدف این نوشتار، ابتدا استدلال خواهد شد که اگر سیاق سخن صدرا در نظر گرفته شود، متن هایی که معمولا بر ضد در-جهان بودن ماهیت از منظر صدرا بدان ها استناد می شوند، چنین اشعاری ندارند. علاوه بر این، استدلال خواهد شد که بنا بر شواهد متنی وقتی همه ی متن های صدرا با هم در نظر گرفته شوند، تنها یک خوانش از صدرا ممکن است: صدرا به نحو یکنواختی ماهیت را امری در-جهان تلقی می کند.
خلاصه ماشینی:
در اینجا، همین نتیجه برای بحث حاضر تا اینجا کافی است که بنابر سیاق سخن ملاصدرا از نظر او ماهیت موجود است، یا به این معنا که در ـ جهان است و یا به این معنا که مفهوم آن بر وجودی صدق میکند.
فحقائق الممکنات باقیة علی عدمیتها أزلا و أبدا و استفادتها للوجود لیس علی وجه یصیر الوجود الحقیقی صفة لها نعم هی تصیر مظاهر و مرائی للوجود الحقیقی- بسبب اجتماعها من تضاعیف الإمکانات الحاصلة لها من تنزلات الوجود مع بقائها علی عدمیتها الذاتیة (همان: ج 2، 341) 39 در این عبارات (متن شمارۀ 8) ملاصدرا، پس از اینکه میگوید که ماهیت معدوم است، چند نکته دربارۀ ماهیت میافزاید: نخست اینکه چون ماهیت من حیث هی هی نه موجود است و نه معدوم، نمیتواند متأثر از غیر باشد و براثر غیر موجود شود؛ درنتیجه، نکتۀ دوم بهدست میآید که ماهیت تنها بالعرض موجود میشود، بدین معنا که در تحلیل عقلی درازای هر مرتبهای از وجود ماهیتی داریم.
اگر معدومیت ماهیت بیان دیگری از انتزاعیبودن ماهیت باشد، متنهایی که در آنها ملاصدرا از معدومیت ماهیت سخن گفته است نمیتوانند شاهد کافی باشند برای اینکه ازنظر ملاصدرا ماهیت در ـ جهان نیست، همان طورکه انتزاعیبودن ماهیت بهخودیخود نتیجهای دربارۀ در ـ جهانبودن ندارد.
بنابراین، اگر توضیحی را که ملاصدرا در متن شواهد (متن شمارۀ 4) برای اتحاد ماهیت و وجود داده است مبنا قرار دهیم، باید نتیجه بگیریم که همۀ تعابیر متنهای بالا (انتزاعیبودن ماهیت، صدق ماهیت، حمل ماهیت، حکایت ماهیت، و ...