چکیده:
در چهاردهه گذشته، آثارگوناگونی در خصوص سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در محافل دانشگاهی، پژوهشی و تحقیقاتی کشورهای مختلف به چاپ رسیده که به ایدئولوژی محور، گفتمانی، امنیتی، تئوریک و تاریخی قابل تقسیم بندی می باشند. نقص بنیادی این نوشتهها که از نظر سنجش روش شناسی، بیشتر تقلیل گرا، هنجاری و یا آرزوگرایانه هستند، این است که فاقد یک چارچوب مفهومی جامع برای درک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشند. آنها بهجای تبیین علمی و کمک به فهم سیاست خارجی به دلیل توجه صرف بر یک بُعد، یک متغیر، یک منطقه و یا یک وجه خاص، بیشتر باعث تولید ابهام و سردرگمی شده اند. بنابراین، هدف این نوشتار، تلاش برای ارائه یک چارچوب مفهومی جامع و کلان به منظور حداکثر فهم از تحول و تطورات سیاست خارجی ایران، همراه با انسجام و انضباط علمی است. در پاسخ به این سؤال که چه چارچوب مفهومی برای فهم سیاست خارجی ایران سودمند است؟ سه بسته مفهومی: نگاه به سیاست خارجی ایران به عنوان یک پدیده اجتماعی- سیاسی، نگاه به سیاست خارجی ایران از منظر عام گرایی در روابط بین الملل و نگاه به سیاست خارجی ایران از منظر خاص گرایی در روابط بینالملل ارائه شده است که هرکدام متجلی در یک گزاره روشن و کوتاه بوده و به ترتیب در سه بهره مختلف، بررسی شدهاند.
خلاصه ماشینی:
در پاسخ به اين سؤال که چه چارچوب مفهومي براي فهم سياست خارجي ايران سودمند است ؟ سه بسته مفهومي: نگاه به سياست خارجي ايران به عنوان يک پديده اجتماعي- سياسي، نگاه به سياست خارجي ايران از منظر عام گرايي در روابط بين الملل و نگاه به سياست خارجي ايران از منظر خاص گرايي در روابط بين الملل ارائه شده است که هرکدام متجلي در يک گزاره روشن و کوتاه بوده و به ترتيب در سه بهره مختلف ، بررسي شده اند.
سياست خارجي ايران ، پديده سياسي- اجتماعي، عام گرايي و خاص گرايي در روابط بين الملل ، انقلاب اسلامي، ابرگفتمان مقدمه در چهار دهه گذشته ، درمورد سياست خارجي ايران بعد از انقلاب ، بحث ها و نوشته هاي گوناگوني در محافل مختلف دانشگاهي، مراکز پژوهشي و تحقيقاتي مطرح و به چاپ رسيده است .
برآيند بحث آنکه ، درک سياست خارجي ايران در عين بهره گيري ازهمه نظريات ، مباحث و گفتمان ها، نيازمند نگرشي ميان رشته اي در حوزه هاي مختلف علوم اجتماعي و انساني و نگاه ترکيبي از ملاحظات عام کشوربودگي و ملاحظات خاص مربوط به مسائل جغرافيايي و روح انقلابي حاکم بر نظام جمهوري اسلامي ايران است .
اين ترکيب خاص همسايگي و جغرافيايي، پرتويي سنگين بر سياست خارجي ايران در دوران بعد از انقلاب داشته ، به گونه اي که رابطه ايران با برخي از همسايگان ، نقطه تحولي نه فقط در شرايط منطقه اي، بلکه بين المللي محسوب مي شود.
لذا رسيدن به اين گزاره تحليلي که فهم سياست خارجي ايران در دوران بعد از انقلاب ، نيازمند درک ژئوپلتيک از سه مفهوم توامان مرزهاي خاص ، همسايگان خاص و مناطق خاص است ، گزاره اي توضيح دهنده و منصفانه مي باشد.