چکیده:
دین جِینی از ادیان کهن هندی است که بیش از بیست و پنج قرن پیشینه دارد و به اصطلاح از ادیان ناستیکه و یا غیر ارتدوکس هندی شمرده میشود. مسئلۀ روح که در این مکتب از آن به عنوان جیوَه یاد میشود از مفاهیم مهم این دین بهحساب میآید و یکی از دو مقولۀ اصلی هستیشناختی و نیز یکی از موضوعات اصلی فلسفۀ جَینی و نخستین آنهاست. جَینها اصل وجود روح را امری شهودی میدانند، با اینهمه، دلایلی نیز بر وجود آن اقامه کردهاند. در این مکتب، روح با آنکه مادی شمرده نمیشود، دارای بُعد بوده و متناسب با بدن قبض و بسط مییابد. ارواح بیشمار هستند و همۀ موجودات و حتی عناصر دارای روح بوده که متناسب با بدنی که در آن میزیند، دارای یک تا شش حسّ ادراکی هستند. روح در حالت ناب و خالص خود دارای آگاهی و شهود بیمُنتها، بهجت و سرور بیمنتها و کمال مطلق است و علم و آگاهی نه صفت که ذات و سرشت آن است، اما این گوهر نورانی در نتیجۀ برخی اعمال و احساسات با «کرمه» -که مادهای لطیف است - پوشیده میشود و این آغاز اسارتِ انسان است. هدف یک سالک جَینی پیراستن روح از این قشرهای کرمهای است که «لِشیا» خوانده میشود و این مهم با ریاضت و در طول زندگیهای متوالی میسّر میشود. هدف این نوشتار، تبیین مسئلۀ روح در دین جَینی است که به روش توصیفی۔ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای معتبر به شیوۀ اِسنادی سامان یافته و نشان میدهد که آموزۀ روح در جینیزم تفاوت قابل ملاحظهای با دیگر ادیان هندی دارد.
خلاصه ماشینی:
Ksetrajna شـــکـل گرفتـه و نـه از طريق جســـت وجوي اصـــل متـافيزيکي اي کـه در بنياد حيات وجود دارد؛ بنابراين ، درســت تر خواهد بود تا اين واژه را در معناي اصــلياش ، يعني اصــل حيات و نه روح ، مورد توجـه قرار دهيم ؛ «نفس بـه معنـاي تنفس اســت »، امـا در فحواي امروزي اش عملا همســان ديگر واژگان در اشاره به نفس يا خود به کار ميرود (١٥٨ .
مسـئلۀ روح يا جيوه يکي از مسـائل اساسي فلسفۀ جيني است ؛ توضيح آن که در باور جين ها بنيان فلسـفۀ حقيقي مشـتمل بر نه مقوله اسـت که «اگر کسي به درستي به آموزٔە درست اين حقايق بنيادين باور داشـته باشـد، داراي راستي و درستي است »، اين مقولات که همه فرقه هاي جين بدان باور دارند عبارتند از جيوه يا روح ؛ اجيوه ١ يا موجودات غير جاندار؛ بندهه ٢ اســارت روح توســط کرمه ؛ پونيه ٣ يا ثواب و شــايســتگي ؛ پاپه يا گناه ٤، آســرو٥، چيزي که موجب ميشــود روح تحت تأثير گناهان قرار گيرد؛ ســنوره ٦، راه ســد کردن جريـان کرمـه بـه جيوه ؛ نيرجرا٧ يا نابودي کرمه ؛ مکشــه ٨ يا آزادي نهايي.
bhokta در اين جبنه برداشــت اين مکتب از جيوه کاملا متمايز از ديگر مکاتب هندي اســت ، براي مثال ، مطابق ديدگاه سـانکهيه ، پوروشـه (يا همان روح ) داننده و بهره ور است ، اما عمل کننده نيست ( ,see Hiriyanna .
Indian Philosophy, Vol. I, New York.