چکیده:
زن و جایگاه او در اجتماع، از مهمترین و اصلیترین درونمایههای شعر فروغ و غادهالسمان است. این دو شاعر سنتشکن برای بیان رنجها و محدودیتهایی که نسبت به زنان اعمال شده است و نیز ملموس کردن آنچه در ذهنشان برای بیان این آلام میاندیشیدهاند، از استعارههای مفهومی بهره بردهاند و با استعارههایی چون: «زندگی جنگ است» به بیان مشکلات زنان پرداختهاند. استعارههای مفهومی یا شناختی، مفاهیم انتزاعی را در قالب مفاهیم ملموس بیان میکند و با تغییر قلمرو آنها زمینۀ فهم و درک آنها را هموارتر میکند. در نظریة شناختی، استعاره تنها منحصر به زبان ادبی و واژه نیست بلکه بخش عمدهای از فرآیندهای فکری آدمی را استعاری میداند. این مقاله بر آن است تا با تطبیق اشعار فروغ و غاده السمان به بررسی استعارههای مفهومی در شعر آنان به عنوان یکی از عناصر مشترک شعری و فکری این دو شاعر بپردازد.
خلاصه ماشینی:
از پژوهش هاي انجام شده در زمينۀ ادبيات تطبيقي با محوريت فروغ و غاده ، مي توان به اين آثار اشاره کرد: «تأثير زبان و انديشۀ فروغ فرخزاد بر شعر غاده السمان » ازحسن اکبريبيرق و سحر بهلولي که به بررسي تأثيرپذيري غاده از فروغ در حوزة تفکر و انديشه ، هستي شناسي ، انسان شناسي ، سياست و اجتماع پرداخته است ؛ «مطالعۀ تطبيقي اشعار غاده و فروغ فرخزاد» از حسن اکبري بيرق ، به تحليل و بررسي همساني هاي شعر فروغ و غاده در حوزه زباني و تمدني اختصاص دارد؛ «بررسي تطبيقي آثارادبي غاده السمان و فروغ فرخزاد» رسالۀ دکتري مصطفي جوان رودي است و در آن اشتراکات و اختلافات فروغ و غاده السمان بررسي شده است ؛ «المرأه بين فروغ فرخزاد و غاده السمان » از علي پيرانيشال و سعيده سادات موسوي، مقاله اي به زبان عربي است که به بيان دردها و رنج هاي زنان در شعر فروغ و غاده پرداخته است ؛ «سيماي زن در اشعار فروغ فرخزاد و غاده السمان » از نادر ابراهيميان که جايگاه و هويت زن در جامعۀ مردسالار را در اشعار فروغ و غاده نشان داده است .