چکیده:
سید میرزا حسن زنوزی (1225-1172 ق) دیوانی موسوم به «گنج الله» دارد که در آن با دیدگاهی عرفانی به شخصیت امام علی (ع) نگریسته است. آن امام همام پیشوای عارفان و سرچشمة آموزههای آنان به شمار میآید که این امر در دیوان فانی خویی به خوبی جلوهگر شده است، یعنی موضوع اصلی سرودههای او آموزههای عرفان اسلامی است و تکیة اصلی او در این مضامین به تفسیر باطنگرایانه و عرفانی از جایگاه مولای متقیان در حوزة معنویت میباشد. اشعاری که دربارة آن پیشوای الهی سروده در دو نکتة ایمان حقیقی و خلوص باطنی و عمل صالح و مراحل خودسازی و در نهایت تربیت انسان کامل قابل مطالعه است، در مجموع این آموزهها را جهت الگوگیری مطرح مینماید و به تحلیلهای دقیقی از حقایقِ معنویِ ایشان اشاره مینماید.
Seyyed Mirza Hassan Zenouzi, 1172-1225 AH, owns a divan called “Ganjallah” in which the character of Imam Ali is viewed mystically. That prominent Imam is assumed to be the leader of mysticism and the source of its trainings, which per se it is well illustrated in FaaniKhoyee’s divan. In other words, the major subject of his compositions include his Islamic mystical teachings. And his essential reliance in this theme in an interisical and mystical comment on the status of the Imam is on spirituality. The poems composed on him are worth studying on two aspects of real faith and internal purity and good action and self-making stages, and finally breeding perfect man. In general, these kinds of teachings are referred for the purpose of role modelling and to make an accurate analysis of his spiritual realities.
خلاصه ماشینی:
بی تردید در همۀ دیوان او عشق به خداوند موج می زند و نشان می دهد که شـاعر، حق را عشق و عاشق و معشوق حقیقی می داند و از طرفی به نظریۀ «وحدت شخصی وجـود» اعتقاد دارد و از آن دفاع کرده است و در سیر و سلوک عرفانی نیز بیش از هر چیز بر رهایی از خود و مرتبۀ فنا تکیه می کند که در اغلب اشعار او قابل مطالعه است .
هنگامی که مولای متقیان، موضوع اصلی اندیشۀ خود را توحید و رابطۀ خداوند با هسـتی و انسان قرار می دهد و معترفند که ایشان پدر عرفان اسلامی است ، عارفان نیز که معرفت به حق را از او اخذ کرده اند، علمی را ایجاد می کنند که «عرفان» نام دارد و در تعریـف آن مـی گویـد، علم به حق است (عرفان نظری )، سپس برای رسیدن به حق از شیوۀ آن امـام پیـروی کـرده و راههای عملی این سیر را جمع آوری نمودهاند و آن را «عرفان عملی » گفته اند.
محـــــــــــرم بارگـــــــــــاه ســـــــــــلطانی نیســــــــت الــــــــا علــــــــی عمرانــــــــی (همان:١٨٧) در غزل ٢٥١ دیوان فانی خویی به چند ویژگی عرفانی در شخصیت مـولای متقیـان اشـاره می شود که مهمترین آنها تکیه بر این است که آن امام «آفتاب سپهر کشف و شهود» است و در این بیان پیدایش عرفان اسلامی را از ایشان معرفی می کند.
در اشعار او ایـن ویژگـی اهمیـت دارد که از سیرۀ آن امام با دیدگاهی عرفانی سخن می گوید و ایشان را پدر عرفان شیعی معرفی می نماید و دلایل گفته های خود را از قرآن کریم و روایات معتبر ارائه می دهد و او را ولی برای همۀ اولیای الهی و صاحب سر و معنویت اسلامی و انسان کامل معرفی می کند.