چکیده:
مسالة ابلیس، یکی از پرمخاطرهآمیزترین موضوعاتی است که در طول سیزده قرن تاریخ تصوف اسلامی مورد توجه صوفیان صفا بوده و تاکنون در باب تمرّد و توحّد آن به تلویح و تفسیر سخنان بسیاری گفته و نوشته شده است. در این میان، گروهی از قلّههای تصوف به ستایش از ابلیس پرداختند و گروهی از علما و حکما، که ربقة شریعت بر طاعت دارند، به طرد و نکوهش ابلیس اقدام نمودند. مولوی، خداوندگار عرفان، از جملة قلل تصوف اسلامی به شمار میرود که در خصوص اهمیت بنیادین این رویداد مهم قرآنی، حقایق زیادی را در باب عصیان و نافرمانی ابلیس در آثارش بیان کرده است. وی ابلیس را در کسوت یک قربانی اندوه بار غمانگیز به تصویر میکشد که علاوه بر تکبّر و تمرّد، راه کینهتوزی را اختیار کرده و با حیلهگری خاص، دامهای ظریف و متلّونش را برای انسان میگسترد تا مانع کارهای خوب گردد و آنها را به سوی فساد و تباهی رهنمون سازد. از اینرو به علّت ذات بد شیطان، توبة فرجامین او پذیرفته نیست و هیچ امکانی برای اعادة حیثیت این نیروی شریر بدخواه وجود ندارد، این مقاله به روش تحلیلی و توصیفی دیدگاه مولوی را در باب تمرّد و تقرّب ابلیس بررسی کرده است.
The issue of the devil has been one of the thirteen centuries of Islamic mysticism topics that interest Sufis and have fun at the insurgence and oneness of it implicitly and has been interpreted by many words, both spoken and written; in the meantime, a group of peaked Sufism began to praise the devil, and a group of scholars and philosophers, who are obedient to Sharia, began to blame and expel Satan; Rumi, as a lord of mysticism, is deemed to be among the Islamic Sufism peaks, the fundamental importance of which is especially important in the Quran, a lot of truth on rebellion and disobedience of Satan, in his expression, he was a victim of Satan and illustrates the arrogance and contempt. In addition, it chose revenge and in a specially crafty and subtle way drives humans to nasty and dishonest way so as to prevent them from spreading good deeds and lead them to corruption and waste, hence, because of the nature of Satan, its repentance is not accepted and there is no possibility to restore its reputation and this malevolent forces of evil, this paper is the analytical and descriptive study of Rumi's defiance the devil.
خلاصه ماشینی:
(ص / ٧٨) به همين سبب ، ابليس مردود بارگاه حق گرديد و مورد طعن و لعن دائم قرار گرفت ، ملعوني و مهجوري ابليس ، از آيـات متعـدد قـرآن بـه روشـني دريافـت مي شود و اين ، نکته اي است که هر دو گروه اهل شريعت و اهل طريقـت ، آن را امـري مسـلم دانسته اند و هيچ ترديدي نسبت به پذيرش آن هرگز به خود راه نداده انـد؛ و گروه دوم جمعـي از بزرگان تصوف تشکيل داده اند، اين ها با آشنايي بر تفاسير و تعابير مذاهب مختلف ، و تحقيق در آيات و روايات و امر قضا و قدر الهي و توجه به سابقۀ عبادت ابليس و رهبـري فرشـتگان پيش از خلقت آدم ؛ علاوه بر اعتقاد به محکوميت ابليس ؛ رازي را در وجود اين عاشـق موحـد جستجو مي کنند و در درون اين ملعوني و مهجوري، مقـام والا و برجسـته اي را بـراي ابلـيس يافته اند و از او به عنوان پاکبازترين عاشق و سرور مهجـوران يـاد کـرده انـد و بـه دفـاع از آن برخاسته اند؛ اين گروه از برجستگان و قله هاي تصوف معتقدند که اعمال ابليس را که براسـاس قضا و قدر بوده و او بدون اذن حق کاري انجام نداده اسـت لـيکن او بـه عنـوان بـزرگ تـرين قرباني درگاه حق محسوب مي شود که به سبب عشق الهي، راضي نشده تا در برابـر غيـر حـق (آدم ) سجده کند، اين امر زمينۀ دفاع را براي نقل عبارات رنگين و رمزآلود، و گـاهي تـوأم بـا شطح در طول تاريخ تصوف اسلامي فراهم آورده ، از جملۀ مدافعان در قرون متأخر مي توان به احمد غزالي، سنايي، عين القضات همداني و عطار و...