چکیده:
اسپینوزا و ابن عربی دو متفکری هستند که دربارة «هستی» دیدگاهی نو و ابتکاری ارایه دادند و ما در این پژوهش سعی داریم مختصری از تفکرات این دو اندیشمند را در بارة وجود بررسی نماییم.
اسپینوزا به عنوان یک فیلسوف دکارتی شناخته میشود.
مسالة جوهر و صفات خداوند و کیفیت اتصاف ذات اقدس ربوبی به اوصاف کمالیه و ارتباط آن با توحید حقیقی و خالص پروردگار از اساسیترین مسایل در مبداشناسی است.
اثر حاضر بر آن است تا فرآیند وحدت وجود را در نزد متفکرانی چون ابن عربی و اسپینوزا مورد بررسی قرار دهد.
Ibn-e-Arabi and Spinoza have come up with brand new insights about existence. This study is concerned with a study of their views. Espinoza was also known as Cartesian philosopher too.The problem of substans and divine attributs and how they are attributs to the Lord being and their relation with the true and pure unity of God are of the most fundamental epistemological problem in the realm knowing the origian.The present article is going to study the process of pantheism from the point of view thinkers such as Ibn-e-Arabi and Aspinoza.
خلاصه ماشینی:
این مقاله در پی آن است گوشهای از وجوه اشتراک و اختلاف تفکر ابن عربی و اسپینوزا را دربارة مسأله وحدت وجود پیدا کند و به تحلیل آنها بپردازد.
» (اسپینوزا، اخلاق، بخش 1 قضیه 14: 26) او میگوید: «ممکن نیست جز خدا جوهری موجود باشد و یا به تصور آید» با توجه به این عبارت از نظر اسپینوزا صرفا خدا جوهر است و جز او جوهری ممکن نیست، نه وجودا و نه تصورا.
با وجود این باید توجه داشت که تصور و تحقق تنزیه و تشبیه در صورتی است که در مقام ثنویت؛ یعنی مقام اعتباری حق و خلق، الله و عالم، وحدت و کثرت و به عبارت جامعتر در مقام الهیت بوده باشیم.
در حالی که به عقیدة ابن عربی و اسپینوزا ترتیب درست استدلال فلسفی مقتضی این است که ما از اموری که تقدم وجودی ومنطقی دارند، یعنی از ذات یا طبیعت الهی آغاز کنیم.
در ادامه در بحث مربوط به صفات دیدیم که اسپینوزا ادعا میکرد که فکر و امتداد دو صفت جوهرند و حالت چیزی است که وجود دارد در چیز دیگری غیر از خودش و به واسطة چیز دیگری غیر از خودش تصور میشود و در بارة جسم معتقد بود، عبارت است از یک حالت.