چکیده:
دین، پدیدهای اجتماعی است و تمام جوامع بشری، امروزه دارای دین هستند و نوع دین آنها، مسیر زندگی، طرز تفکر و نگرش کلی آنان را تشکیل میدهد. به همینجهت دین، ارتباط تنگاتنگی با جامعه و اجتماع دارد. از سوی دیگر، دین و یا تفسیر هنری دین که «عرفان» خوانده میشود، همواره با انسان بوده و طیّ سدههای مختلف زندگی بشری، همراه با تکنولوژی و طرز تفکر انسان رشد کرده و گاه جامه عوض کرده و به شکلهای جدیدتر و تفسیرهای نوینتر تن درداده است. با نگاهی به جوهرة دین و عرفان، مشاهده میشود که هریک بنابه مشرب خود، انواع تساهلها یا مداراهایی را برای جامعة انسانی همواره کرده است، یعنی دین برای جامعه دارای تساهل و مدارا است و یا جامعه، چنینتمهیدی را برای دین مهیا میکند. در اینپژوهش، به بررسی دین، ارتباط آن با عرفان، جامعه و تساهل یا مداراهایی که دین برای جامعه ایجاد میکند، میپردازیم
Religion is a social phenomenon, and the entire human communities have religion nowadays, which makes up their religious type, career, thinking, and overall attitudes. Thus, religion has a close tie with society and communities. On the other hand, religion or the artistic interpretation of religion that is called "mysticism" has always been adjacent to human being so that during various centuries of human lives, it has grown up with technology and human way of thinking, and sometimes it has changed clothes to lend itself to modern interpretation and different shapes. A look at the essence of religion reveals that each one of religions per se has proposed different kinds of compromises for human communities in a sense that either religion possesses compromise for society or society offers something identical for religion. Accordingly, this paper deals with the study of religion and its relationship with mysticism, society, and compromises that religion generates for society
خلاصه ماشینی:
با نگاهی به جوهرة دین و عرفان، مشاهده میشود که هریک بنابه مشرب خود، انواع تساهلها یا مداراهایی را برای جامعة انسانی همواره کرده است، یعنی دین برای جامعه دارای تساهل و مدارا است و یا جامعه، چنینتمهیدی را برای دین مهیا میکند.
دین، تعامل دین و جامعه، عرفان، پیوند دین و عرفان، تساهل یا مدارا پیشگفتار دین مجموعة هنجارها و قواعدی است که برای وجدان جمعی تجویز میشود و وجدان جمعی با نظارت کامل بر رفتار و کردار انسانها از طریق اینمجموعه قواعد به ایجاد نظم اجتماعی کمک میکند.
با بررسی و تحلیل نهایی تعاریفی حوزوی و جامعهشناختی که دربارة «دین» ارائه شده و حدود و ثغوری برای آن رسم شده است و با نگاهی به مفهوم «جامعه»، «جامعهشناسی» و «نقش جامعه در زایش یا تکوین دین و عرفان»، ملاحظه میشود که هم در جوامع غربی و هم در جوامع اسلامی تعادل و توازنی میان دین (و عرفان) با جامعه وجود دارد.
توضیح اینفرضیه یا یافتة پژوهشی اینگونه است که جامعة تصوف و عرفان اسلامی را بهماند یکجامعة عادی در نظر میگیریم و نقش دین (عرفان) را در آن واکاوی میکنیم، مشاهده میشود که هماننسبتهایی را در همبستگی، مدارا، مدیریت و سایر زیرساختهای جامعه دارد که دین در جوامع عادی.
پس میتوانیم جامعة عرفان و تصوف را (که همانند جوامع عادی شهروندانی دارد و شامل یکسری مقرارات و قوانینی است که تمام اعضای جامعه باید آن را بپذیرند و برای نظام و قوام جامعه، براساس آنقوانین رفتار کنند)، معادل جامعه قرار دهیم و از عرفان حکمفرمای در آن، همانانتظار را داشته باشیم که دین در جامعة عادی ایفا میکند.