چکیده:
سهروردیه یکی از چندین جریان تصوف عملی و زاهدانه در قرن هفتم هجری بود که توسط صوفی صالحی موسوم به «ابوحفص، شیخ شهابالدین عمر بن محمد سهروردی» بر اساس عقیده به جمع میان طریقت و شریعت (زهد و شرع) بنیان نهاده شدو نوعی واکنش به اعتراضات و مخالفتهای دیرین فقهای دینی به جماعت صوفیه بود که در چندین مورد،منجر به صدور حکم قتل آنان شده بود،این سلسله پس از سهروردی توسط شاگردانش در هند و پاکستان و ایران و عثمانی رایج شد، نجیبالدین علی بن بزغش شیرازی رئیس شاخة ایرانی آن در مناطق مرکزی ایران بود و اصول این طریقه را بواسطة شاگردان نامدار خود که فرزندش ظهیرالدین از آن جمله است اشاعه داد، در نهایت، شیخ صدرالدین جنید شیرازی نوة شیخ ظهیرالدین، عوارف المعارف را که در حکم رسالة عملیة این سلسله بود،به فارسی شرح و علاوه بر تبیین مشکلات و مبهمات آن بسیاری از ظرایف و نکات آن را نمایان ساخت، در این نوشتار ضمن معرفی سلسله و رسالة عملی سهروردیه، پیشرفت آن در خاندان بزغشیه جستجو شده و نسخههای نویافتة شرح ماندگار و تاثیرگذار صدرالدین معرفی شده است
خلاصه ماشینی:
اما تفاوتهای بسیاری بین این دو کتاب نیز وجود دارد ازجمله مهم ترین آنها میتوان به این موضوعات اشاره نمود:در مقدمه البرهان هم از روایات برای تأویل آیات استفاده شده وهم ازنظرات سایر دانشمندان،همه تأویلات مستند ذکر شدهاند، موضوعاتی که در این کتاب به آنها پرداخته شده است بسیار منظم و در قالب مقالات، مقدمهها و فصول به خواننده عرضه شده است همچنین گستره این موضوعات نیز بیسار بیشتر از موضوعاتی است که در کتاب الکشف به آنها پرداخته شده است در عین حال پراکندگی و استطراد موجود در موضوعات کتاب الکشف در این کتاب وجود ندارد، مولف در چند جا هم به بیان انگیزه خود از تأویل آیات پرداخته است و هم روش تفسیری خود را توضیح داده است که این کار کمک بیشتری برای فهم بهتر کتاب به خواننده میکند، اما درکتاب الکشف فقط به باطن و رموزی اشاره میکند که در آیات و در روایات وجود دارند و به ظاهر آیات توجه اندکی دارد و یا میتوان گفت هیچ توجهی بر خلاف اعتقاد به ظاهر و باطن آیات که در کتابش ذکر کرده ندارد، در برخی موارداز روایات تأویلی اهل بیت(ع) البته بدون ذکر منبع و برای پی بردن به رموز واسرار مستور در آیات استفاده شده است که از نظر مولف الکشفبا عقل سلیم سازگاری دارند که هدف اصلی وی از تأویل آیات وروایات، به خدمت درآوردن آنها در اثبات مبانی اعتقادی خود میباشد زیرا این مورد اکثر موضوعات کتاب را در بر گرفته است، این کتاب توسط مولف به 6 رساله تقسیم شده است ولی هیچ کدام از این رسالهها به موضوعی واحد یا سورهای کامل اختصاص داده نشده است و پراکندگی موضوعات در تمام رسالههای کتاب به وضوح دیده میشود تنها سورههایی که کاملا به بیان تأویل و باطن آنها پرداخته شده است سورههای ماعون و فجر میباشند، مهمترین اشکالی که به این کتاب وارد است عدم ذکر منبع برای احادیث نقل شده میباشد بطوریکه هیچکدام از احادیث ذکر شده دارای منبع نمیباشد و همین موضوع باعث میشود که خواننده این کتاب اعتماد کاملی به موضوعات این کتاب نداشته باشد حتی در برخی احادیث مانند حدیثی که از امام صادق(ع) در مورد قراء 39 گانه ذکر شده است اضطراب وجود دارد که قبلا به آن اشاره شده است، مولف در این کتاب برای تأویل برخی آیات از عبارات «قال»، «قال علیهالسلام» و «قالالحکیم» استفاده کرده است اما مشخص نیست که این عبارات ذکر شده به چه کسی برمی گردد، مطابقت دادن تأویل بسیاری از آیات ذکر شده در این کتاب با مبانی اعتقادی و مراتب دعوت اسماعیلیه نمایانگر این است که مولف این کتاب، آیات قرآن را با توجه به تعصبی که به مذهب خود دارد انتخاب کرده است و در این راه از هیچ کوششی فرو گذار نکرده است.