چکیده:
دانش فلسفه حق دانش نوپدیدی است که با استدلالات عقلی درباره امری واقعی به نام حق (در برابر تکلیف) و مسائل مربوط به آن اظهارنظر میکند. تاملات عقلی ژرفاندیشانه درباب محتوای مفهومی و نیز ساختار وجودی آموزه حق، و نیز درباب انواع حق و صاحبان آن و همچنین نگاه موشکافانة ناظر به منشا همه انواع حق، از مهمترین مسائل دانش فلسفه حق بهمثابه دانشی میانرشتهای بهشمار میروند. در این نوشتار، دانش فلسفه حق به عنوان دانشی نوپا و مستقل معرفی و رئوس ثمانیه این دانش برای نخستین بار بیان میشوند. در گام نخست دانش فلسفه حق، تعریف و سپس موضوع آن توضیح داده خواهد شد. در مرحله بعد غرض این علم و در گام چهارم قلمرو این دانش نوپا و مباحث آن توضیح داده میشود. فایده این علم، جایگاه آن و ارتباط این علم نوپدید با دیگر شاخههای دانش و نیز روش تحقیق در آن مطالبی است که در مراحل بعد بیان خواهد شد. واپسین بخش این نوشتار حاوی نکاتی درباره مولف این علم است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است.
خلاصه ماشینی:
تأکید بر این نکته لازم است که در صورتی یک واقعیت موجود میتواند موضوع دانش فلسفه مضاف قرار گیرد که مسائل مربوط به آن واقعیت به اندازهای بسط یافته باشد که بحث عقلانی درباره احکام کلی آن واقعیت، به لحاظ کمی و کیفی قابلیت ساماندهی در حد یک دانش را پیدا کرده باشد.
برای نمونه، حق در دانشهای حقوق و علوم سیاسی ضمانت اجرای بیرونی، یعنی دولتی یا جهانی دارند، و حق مورد بحث در علم اخلاق و فقه نیز ضمانت اجرای بیرونی ندارد؛ درحالیکه موضوع دانش فلسفه حق، حق مطلق است، خواه ضمانت اجرا داشته یا نداشته باشد.
برایناساس مهمترین مسائل دانش فلسفه حق را میتوان بحث درباره امور زیر دانست: مفهوم حق، انواع حق، صاحبان حق، منشأ حق، رابطه حق و تکلیف.
بنابراین با توجه به اینکه در دانشهای یادشده مباحثی درباره حق (در برابر تکلیف) مطرح میشود، و مفهوم حق موضوع دانش فلسفه حق است، نتیجه میگیریم که علم فلسفه حق با همه علوم پیشگفته نسبتی متقابل دارد.
هابز (Hobbes) و لاک (Locke) در دوره جدید (قرن 16و17م) به مسائل حقوق طبیعی (natural rights) که یکی از ابواب مهم فلسفه حق است، پرداختهاند؛ اما آنها در علوم سیاسی به این مسائل وارد شدهاند، نه اینکه به قصد تدوین علم فلسفه حق کاری انجام داده باشند.
هگل (Hegel) (قرن 18ـ19م) کتابی با عنوان عناصر فلسفه حق (Grundinien der Philosophie des Rechts) نوشته است؛ اما او نیز همانند لاک، خلاصهای از حقوق طبیعی را همراه با بخشی از مسائل دانش سیاست در آن کتاب درآمیخته است.