چکیده:
یکی از عمده ترین نظریاتی که در باب نحوة حصول معرفت اخلاقی مطرح گردیده است، نظریة «شهودگرایی اخلاقی» است. به دلیل اهمیت این مسئله و خلأ محسوس پژوهشی در زمینه وجود یک تحقیق جامع و تطبیقی پیرامون این موضوع، با سبکی نوین، سعی در کشف، استخراج و ارائه منسجم آرای پراکنده این دو اندیشمند، با استفاده از شیوه کتابخانهای و روش توصیفی، تطبیقی و تحلیلی، شده است. در این پژوهش مفهوم شهود و شهودگرا بودن از منظر دیوید راس و ملاصدرا مورد بررسی قرار گرفته، در این مقاله به سوالات زیر پاسخگویی خواهد شد:
1. معنی و مفهوم کشف و شهود در مقایسه دیدگاههای ملاصدرا و دیوید راس چیست؟
2. مبانی معرفت شناسی شهود از منظر ملاصدرا و دیوید راس کدام است؟
از نتایج پژوهش، این است که میتواند با تبیین جایگاه رفیع کشف و شهود و تحلیل واقعیت معرفت زای آن، ساحتهای جدیدی در معرفت شناسی گشوده و در بررسی تطبیقی بین حکمت متعالیه و دیوید راس، دیدگاههای قریب الافق مهمی را در این مسأله نشان داده و ابعاد آن را به صورتی روشن ارائه دهد.. و عنوان شده که شهودگرایی نظریهای است که به موجب آن همة ابناء بشر، شخصاً به صورت بالقوه قادر به درک و کشف حقایق اصیل بنیادین اخلاقی آن هم از رهگذر جنبهای دیگر از فعالیت شناخته شده و معروف قوة عقل یعنی جنبة غیراستنتاجی آن هستند.
خلاصه ماشینی:
سعدی نیز چنین نظری دارد: خستگی اندر طلبت راحت است درد کشیدن به امید دوا (کلیات سعدی، به تصحیح فروغی، 1365: 412) حافظ نیز در چندین بیت به این مضمون اشاره دارد از جمله در بیت: اسیر عشق شدن چارة خلاص من است ضمیر عاقبتاندیش پیشبینان بین (حافظ، به تصحیح خطیب رهیر، غ 313) مولوی نیز میفرماید: زان میی کان می چو نوشیده شود آب نطق از گنگ جوشیده شود (مثنوی مولوی، دفتر 6/2659ـ2655) 4-توانگر بخشی شراب ابن فارض در مورد توانگر بخشی می چنین میفرماید: فلا عیش فی الدنیا لمن عاش صاحیا و من لم یمت سکرا بهافاته الحم (طبیبیان، 1390: 192) ترجمه: و در یک مستی از آن باده خوشگوار ـ اگرچند بهاندازه ساعتی باشد ـ روزگار را میبینی که بنده تو گشته و تو فرمانروا و حکمرانی.
سعدی نیز به همین مضمون اشاره دارد و گوید: عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر کدام عیب که سعدی خود این هنر دارد (کلیات سعدی، به تصحیح فروغی، 1365: 472) حافظ نیز چنین میفرماید: نبود چنگ و رباب و نبید و عود که بود گل وجود من آغشتة گلاب و نبید (حافظ، به تصحیح خطیب رهبر، غ 184) مولانا اصل باده را مینوی و معنوی میداند و میگوید: شراب حق حلال اندر حلال است می خنب خدا نبود محرم (کلیات شمس، به تصحیح فروزانفر، 1355:غزل 1500) 11-مستی بخشی بادة عشق این فارض میفرماید: هنیئا لأهل الدیر کم سکروا بها و ما شربوا منها، و لکنهم هموا (طبیبیان، 1390: 192) ترجمه: گوارا باد آن باده محبت بر سالکان دیر که چه بسیار با آن مست شدند و حالآنکه از آن ننوشیدهاند بلکه تنها قصد و اراده نوشیدن آن را داشتهاند.