چکیده:
دو نظام فلسفی سینوی و صدرایی، تبیینهای متفاوتی از حقیقت زمان و رابطه آن با حرکت ارائه کردهاند. زمان
در اندیشه فلسفی ابنسینا از مقولات عرضی و کم متصل غیرقارالذات است. این دیدگاه با چند چالش مهم
روبروست: یکی، ماهویانگاری مفهوم و حقیقت زمان؛ دیگری، جدا انگاشتن حقیقت زمان از حقیقت
موجودات مادی که لازمهاش انکار اسناد حقیقی زمان به موجودات مادی است؛ چالش سوم ناسا زگاری میان
«انکار وجود خارجی حرکت قطعیه» و «تفسیر زمان به مقدار حر کت قطعیه» در نظام فلسفی سینوی است.
برای رفع این چالشها، دیدگاه تازهای مطرح کرده است. در اندیشه او مفهوم حرکت جز،
معقولات ثانی فلسفی است و حقیقت آن از سنخ ماهیت نیست. حرکت و زمان با یک وجود موجودند و زمان؛
مقدار حر کت جوهری اشیای مادی است.
خلاصه ماشینی:
ویژگی سوم: نسبت حرکت قطعیه به هر یک از حدود مسافت، نسبت کل به اجزایش است؛ نه نسبت کلی به افرادش؛ زیرا حرکت قطعیه در طول زمان بوجود میآید نه در آن؛ درنتیجه، یک کل است که اجزایی دارد و تا یک جزء آن از بین نرفته و تغییر نکند، جزء بعدی آن بهوجود نمیآید.
و نیز «تدریجی الحدوث و تدریجی البقاء» است، نه «مستمر البقاء»؛ توضیح اینکه برای بهوجود آمدن یک امر زمانی، چند نحوه وجود میتوان برایش فرض کرد: یکی اینکه در «آن» حادث شود و در زمان استمرار داشته باشد؛ یعنی «آنی الحدوث و زمانی البقاء» باشد؛ چنانکه حرکت توسطیه چنین است.
بهباور ملاصدرا، انکار وجود خارجی حرکت قطعیه در کلام ابنسینا را، باید بر تفسیر اول حرکت قطعیه حمل کرد و مراد ایشان از این انکار را، نفی تحقق نحوه دوم از انحای سهگانه تحقق امور زمانی دانست و درنتیجه چنانکه گفتیم حرکت قطعیه، حدوث تدریجی و فنای تدریجی دارد (نحوه سوم)؛ نه اینکه حدوث تدریجی داشته، ولی مستمرالبقاء باشد.
مهمترین ویژگیهای زمان در اندیشه ایشان از اینقرارند: الف) مفهوم زمان، جزء مفاهیم ماهوی نیست؛ بلکه در شمار مفاهیم فلسفی است؛ ب) زمان، حرکت، سیلان و مسافت در خارج با یک وجود موجودند و تفاوت آنها تنها در تحلیل و اعتبار عقلی است؛ ج) زمان یک امتداد نادیدنی یا بعد چهارمی از وجود مادی است و زمانمندی اجسام نشانه نوعی امتداد در هستی آنهاست؛ د) سرچشمه قبلیت و بعدیت زمانی، خود حوادث هستند؛ هـ) زمانی که در پدیدههای زمانمند مدخلیت دارد، همان زمان حرکت جوهری است و قطع حرکت جوهری بهسان قطع زمان است.